ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است ، درباره حكمين ( ابو موسى اشعرى و عمرو عاص )
[ 734 ]
و نكوهش شاميان .
شاميان مردمى هستند دل سخت و ناكس ، بندگانى پست كه از هر سوى گرد گرديده ، و از هر آميخته برچيده شدهاند ( داراى نژاد عالى ، و شرف گوهر ، و خون پاك ، و نسب معلوم نيستند ) از جمله كسانى ميباشند كه سزاوار است ( احكام اسلام را ) يادشان دهند و تربيتشان كنند ( بدو نيك را ) تعليمشان نمايند ، كارآزمودهشان گردانده ، بر آنها فرمان روا شوند ، دستهاشانرا بگيرند ( و براهى كه خيرشان در آن است بكشندشان ) آنان نه از هجرت كنندگان ( از مكّه ) و نه از يارى دهندگان ( رسولخداى ) ميباشند ، و نه از آن گروهىاند كه در مدينه جاى داشته ، و ( پيش از هجرت ) بر ايمان استوار بودند .
( اى دوستان من ) بدانيد كه اين گروه براى خودشان نزديكترينشان ( عمرو عاص ) را بآنچه دوست ميدارند برگزيدند ( كه بر شما پيروز شوند ) و شما نزديكترين اشخاص ( ابو موسى ) را برگزيديد بچيزيكه دوست نميداريد ( كه آن شكست خوردن از شاميان است ) ديروز ( در جنگ جمل ) بود كه شما با ( همين ابو موسى ) عبد اللّه ابن قيس روى در رو شده او هميگفت ( اى كوفيان على را بطلحه و زبير واگذارده ، و او را يارى نكنيد زيرا ) كه اين جنگ فتنهايست ( كه از آن بايد بركنار ماند ) بنابراين شما زههاى كمان را بكار نيفكنده ، تيغها را غلاف كنيد ، پس اگر ابو موسى آن روز است ميگفت آمدنش ( امروز در لشگرگاه ما ) بدون اينكه مجبور باشد خطا است ( زيرا خلاف ميل و دستور خودش رفتار كرده ) و اگر دروغ ميگفت ( كه مرد دورو ، و در غزن لياقت حكومت در چنين امريرا نداشته و ) تهمت بر وى رواست ، پس خيال ناروائى كه در سينه عمرو عاص است ، بوسيله عبد اللّه ابن عبّاس از ميان ببريد ( كه جز آن مرد دانشمند حريف آن پير دغلباز نيست ) اكنون فرصت روزگار را از كف نگذارده ، ( با انتخاب ابن عبّاس براى حكميّت ) بلاد دور دست اسلامى را ( از دستبرد اجانب ) نگهدارى كنيد ، مگر نمىنگريد كه در شهرستانهاى شما با شما ميجنگند ، و بتخته سنگ سختتان ( پاى تخت و مركز كشورتان ) نگه نمىكنيد كه بدان تير ميافكنند ، ( در آن طمع بسته و ميخواهند شما را بحال شكست خوردگى از آن برانند ) .
[ 735 ]