ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است ( در سوق مردم بسوى عبادت و اغتنام فرصت ) پس ( از ستايش خداوند جهان ، و درود بروان خاتم پيغمبران و آل پاكش ، همينكه شما را يقين شد كه جهان جاى زيستن نيست ، و بناچار دل از آن بركندن بايد ) كار كنيد اكنون در گشادگى زندگانى هستيد ( و كردار نيك را در بر رختان باز ) و نامهها ( بدست فرشتگان براى نگارش هر كردار ؟ ؟ ؟ ) گشوده ، و توبه و بازگشت ( را بساط پهن و ) گسترده است آنكه ( از فرمانبردارى خداى ) رخ برتافت ( بطاعتش ) خوانده ميشود ، و آنكه زشت كار است اميدواريش دهند ( تا به نيكى گرايد ، و براى روز رستاخيز كار كند ) پيش از آنكه چراغ عمل خاموش شود ، و فرصت از دست برود ، مدّت بسر آيد ، راه بازگشت ( بخدا ) بسته گردد ، و فرشتگان ( كه بر بشر گمارده شدهاند ) بآسمان بالا روند ، بنابراين مرد بايد از خودش بسود خودش ( كار بكشد و ) از زندگى براى مرگ ، از نيستى براى هستى ، از گذرنده براى باقى مانده بهرهمند گردد ، هر آنكه ( از خدا ترسيد ، در حاليكه تا بهنگام رسيدن مرگ فرصتش گذارده ، و تا پايان كار مهلتش دادهاند ، او مردى است كه ( كميت سركش ) نفسش را دهان بند زده ، و مهارش را بدست دارد ، پس ( اسب چموش ) نفس خويش از نافرمانى خدا با دهان بند باز داشته ، و با مهار اختيار او را بسوى فرمانبردارى خدا كشانيده است .
[ 733 ]