ترجمة
مردم بترسيد از دشواريها آنچه را كه بامّتهاى پيش از شما بر اثر كردارهاى زشت و نكوهيده رسيد ، و حالات آنان را در هنگام نيك و بد بياد آوريد ، ( و بنگريد باعث ترقّى و تنزّل آنها در جهان چه بوده است ، آن را بگيريد ، و اين را بيفكنيد ) و بترسيد از اينكه مانندگان آنان باشيد ، همينكه در تفاوت بين دو حال آنان انديشيد ( و اسباب عزّت و ذلّتشان را دريافتيد ) آنگاه بگزينيد هر كارى را كه بآن ارجمند شدند ، و دشمنان بواسطه آن كار از ايشان دور گرديده ، و
[ 715 ]
بدرستى در ميانشان پاينده شد ، و نعمت برايشان فراوان ماند ، كرامت و بزرگوارى با ريسمانشان پيوند زد ، ( ميدانيد اين امور و پيشرفتها در اثر چه برايشان پيدا شد ) ، از پرهيز كردن از جدائى ، و مهر ورزيدن ، و يكديگر را بمهربانى با هم سفارش كردن ، ( خوانندگان گرامى ) دورى گزينيد از هر كاريكه فقرات پشت پيشينيان را درهم شكست ، و قدرتشان را سست كرد ( ميدانيد آنها از چه چيز خرد و نابود شدند ) از كينه ورزيدن در دلها ، و بغض و دشمنى در سينهها داشتن ، و پشت كردن اشخاص بهم ،
و يارى نكردن دستها از يكديگر ، در حالات گذشتگان و مؤمنين پيش از خويش بينديشيد ( و بنگريد كه در هنگام آزمايش و رنج بردن چگونه بودند ، آيا بارشان از مردم ديگر گرانتر ، و رنج و زندگانيشان از ساير جهانيان دشوارتر نبود ، فراعنه و گردنكشان آنان را بندگان خويش گرفته ، رنج و تلخى عذابرا بآنان چشاندند ( پسرانشان را كشتند ، و دخترانشان را زنده نگه ميداشتند ) هميشه اوقات در وطن خوارى و هلاكت ، و زير سلطه و غلبه ( آن فراعنه ) بودند ، و براى دفع و تن زدن ( از آن عذابها و سختيها ) راه چاره پيدا نميكردند ، پس همينكه خداوند پاك شكيب و پافشارى بر آزارها را ، در راه دوستى خويش و كشيدن بار دشواريها را در راه تر ؟ ن از خودش از آنها ديدار فرمود ، از تنگههاى بلا و سختى گشايشى برايشان پيدا كرد ( و آنها را از چنگال سختيها نجات داده ) بجاى ذلّت و خوارى ، عزّت و ارجمندى و در برابر خوف و ترس ، امنيّت بآنها مرحمت فرمود ، بطوريكه ( پس از بندگى و بردگى ديگران ) ،
پادشاهان فرمانده و پيشوايان رهنما گرديدند ، و از طرف خدا پيش از آنچه كه آرزومند بودند ، كرامت و بزرگوارى بايشان رسيد ، پس بنگريد چسان ( داراى همه چيز و همه گونه عزّت و شوكتى ) بودند ،
هنگاميكه جمعيّتها گرد ، و انديشهها با هم ، و دلها هماهنگ ، و دستها در پى يارى هم ، و تيغها پشتيبان ، ديدهها نافذ و كنجكاو ، و عزم و ارادهها يكى بود ، مگر اينان نيستند كه در اقطار جهان ،
( و ادوار گيتى ) بزرگان و بر همه جهانيان سلطنت داشتند ، بنگريد ( چسان كسانى ) پايان كارشان بكجا انجاميد ، هنگاميكه ( بينشان ) جدائى افتاد ، الفت بپراكندگى ، و دلها و حرفها از هم دور و جدا ، و بدستجات مختلفى تقسيم ، و با پراكندگى با هم در حال جنگ شدند ، خداوند ( در اثر اين تشتّت و اختلاف ) جامه ارجمندى را از آنان بركنده ، و فراوانى نعمتش را از ايشان برگرفت
[ 716 ]
و براى پند پندگيرندگانتان داستانها و اخبار آنان را در ميانتان بر جاى گذاشت .