ترجمة
آگاه باشيد ، شما در سركشى پر كوشا بوده ، و در زمين به تبهكارى برخاستيد ( ميدانيد از چه راهى ) از راه آشكارا ، بدشمنى خدا برخاستن ، و براى پيكار با مؤمنين بيرون تاختن ( شايد مقصود حضرت از اين دو جمله معاويه و يارانش باشند ) خدا را ، خدا را ، از او بترسيد در گردنكشى و خودپسندئيكه از نادانى و كبر بر ميخيزد ، چرا كه كبر پديد آرنده دشمنيها ، و دميدنگاههاى شيطان است ، كه با آن مردمان گذشته را ، در قرنهاى پيش بفريفت ، بدانسانكه آنها در تاريكيهاى نادانى ، و دامهاى گمراهى او افتادند ، در حاليكه در برابر راندن او رام ، و بكشيدنش آسوده و آرام بودند ، اين شتاب بسوى شيطان كاريست كه دلها در آن يكنواخت ، و گذشتگان در آن از هم پيروى كردند ، و بسوى خودپسندى و سربلندئيكه سينهها از آن به تنگى است گرائيدند .
[ 701 ]
آگاه باشيد ، بپرهيزيد و بترسيد از فرمانبردارى ، و پيروى بزرگان و مهترانتان كه بجاه و شرف خويش نازيده ، و بيش از نسبشان جوياى برترى شدند ، و آنچه كه ( بگمان آنان ) زشت بود به پروردگارشان نسبت دادند ( چونانكه عجم را از عرب فرودتر دانستن ، در صورتيكه عجمى بودن ، دست خدا است ، و اگر كسى آنرا زشت داند ، نسبت زشتى بپروردگار داده است ، و اينكار از زمان عمر ابن الخطّاب رواج گرفت ، كه با مسلمين عجم سخت بدرفتارى كرده ، و آنها را بكارهاى دشوار وادار ميكردند ، بآنها زن نميدادند ، زنانشان را بخدمتكارى ميگرفتند ، و كسيكه تا اين اندازه دچار نخوت و خودخواهى باشد ، نه تنها لايق مقام عالى خلافت نيست ، بلكه مردكى است رفيق و همكار شيطان ) و آنچه نيكئى كه خدا درباره آنان كرده بود منكر شدند ، بواسطه نبريدن با قضا ، و زد و خورد كردن با نعمتهايش ، پس اينان پايههاى كاخ تعصّب و ستونهاى اركان فتنه و شمشيرهاى مغروريت و جاهليّت ميباشند ( كه گردنكشى و افتخار بپدران پوسيده خويش را ، همچون تيغهاى برنده بكار افكنده و فتنه بر مىانگيزند ) .
پس از خدا بترسيد ، و بر نعمتهائيكه بشما داده ، و احسانيكه در حقّتان كرده ، و سپاسگذار نبوده و بر او رشگ نبريد ، و پيروى منمائيد ، زشت سيرتان و كسانى را كه شما آب صاف و پاكيزه خويش را با آب كدر و آلوده آنان نوشيده ، تندرستيان را با بيمارى آنان درهم آميخته ، و باطلشان در حقّ خويش داخل ميسازيد ، و حال آنكه آنان اساس و پايه فسق ، و ملازمان گناهان و خلاف كاريها هستند ،
شيطان آنها را شتران باركش خويش گرفته ، و او را سپاهيانى ميباشد كه بآنان بر مردم ميتازد ،
و مترجمينى هستند كه بزبان ايشان سخن ميگويد ، ( شيطان آنان را بدين سبب يار و مدد كار گرفته ) تا خردهاى شما را بدزدد ، در ديدگانتان داخل شده ، و در گوشهايتان بدمد ، و شما را هدف پيكان ، و جاى لگدكوب كردن ، و جايگاه گرفتن دستش قرار دهد ( خلاصه شيطان را يارانى و اعوانى است كه چنان بوسيله آنها شما را گمراه ميسازد ، كه گوئى به چشم و زبان ، و گوش ، و دست ، و دهان شيطان ديده و گفته و شنيده ، و كارها را انجام ميدهيد مردم ) پس بآنچه از عذابها ، و خشمها ، و حملهها ، و وقايع سخت خدائى كه بامّتان و گردنكشان پيش از شما رسيده عبرت اندوزيد ، و از جاهائيكه رخهاشان
[ 702 ]
بخاك سائيده ، و پهلوهايشان ماليده شده پند گيريد ( و بنگريد آن چهرههائيكه در اثر ناز و نعمت گلگون ،
و آن پهلوهائى را كه بر بستر حرير مينهادند ، چسان با سنگ و خاك قبر در آميخته است ) شما از چيزهائى كه موجب كبر و خود پسندى هستند بخدا پناه ببريد ، بدانسانكه از حوادث و پيشآمدهاى سهمگين جهان بدو پناهنده ميشويد .