ترجمة
و اگر خواست خدا بودى كه آدم ( ابو البشر ) را از نورى بيافريند ، كه درخشندگيش ديدهها را خيره سازد ، و جلوهاش خردها را مبهوت نمايد ، ( عقول از ادراكش ناتوان مانند ) و از بوى خوشى كه شميم پاكيزهاش نفسها را بربايد البتّه مىآفريد ، و اگر آفريده بود ، البتّه گردنها در برابرش نرم ، و كار ( آزمايش ) بر فرشتگان درباره او سبك مىافتاد ( و شيطان جنّى هم از فرمانش سر بر نمىتافت ) و لكن خداوند پاك آفريدگانش را بپاره از آنچه كه بريشه و سبب آن نادانند مىآزمايد ،
و براى امتياز دادن ، و برگزيدن آنها ( از ديگرشان ) و براى برانداختن كبر و گردنكشى ، و دور كردن
[ 695 ]
خودخواهى از آنان .
بنابراين ( چه خوش است كه ) از كار خداوند درباره شيطان پند گيريد ( و بكبر و خودپسندى نگرائيد چرا ) كه او بندگى بسيار و سعى فراوان خود را ( در اثر تكبّر ) تباه ساخت ، در صورتيكه او شش هزار سال خدا را پرستش كرده بود ، كه معلوم نيست آيا آنها از سالهاى دنيا ( كه عمرش پنجاه هزار سال ) يا از سالهاى آخرت ( كه هر روزش پنجاه هزار سال است ) ميباشند ( براى چه ) براى گردنكشى يكدم ، بنابراين كيست كه پس از شيطان با بجا آوردن گناهى مانند ( گناه ) او از عذاب خدا آسوده ماند ، كلاّ و حاشا ، نشدنى است كه خداوند پاك بشرى را ببهشت ببرد ، يا كاريكه براى آنكار فرشته را ( كه شش هزار سال عبادت كرده بود ) از آن بهشت بيرون رانده است ( تعبير از ابليس بفرشته در اينجا ، براى آميزش او در آسمان با فرشتگان است ) البتّه كه فرمان خدا بر اهل آسمان و زمين يكسان است ، و بين خدا و هيچيك از آفريدگانش در روا داشتن چيزيكه بخودش مخصوص و آنرا بر جهانيان روا نداشته است اجازتى نيست ( و هر كه از پذيرفتن فرامين و احكام الهيّه سرباز زند ، همچون شيطان مردود و رجيم و مخلّد در آتش است ) .