ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است ( در نكوهش گيتى و شرح حال مردگان ) جهان سرائى است كه ( اهل ) آنرا غم و اندوه از هر سوى گرد در ميان گرفته ، و بريو و دستان شناخته
[ 643 ]
شده است ، همواره بيك منوال نپايد ، و وارد شوندگانش سالم نمانند ، حالاتش گوناگون ، و نوبتهايش در تبدّل و تغيّر است ( نوشش با شرنگ ، گلشن با خار ، توانائيش بناتوانى ، عزّتش با خوارى توأم است ) خوشى در آن نكوهيده ، و آسايش از آن رخت بر بسته است ، آنانكه آنرا نشيمن ساختهاند ، در آن هدف پيكانهاى بلا هستند ، كه جهان خدنگهاى خويش را بسويشان افكنده ،
و بمرگ نابودشان ميسازد .
بندگان خداى بدانيد ، از اينجهان شما و آنچه از عيش و نوش كه در آن هستيد ، براه آنانكه پيش از شما بودند روانيد ، كسانيكه عمرهاشان از شما بلندتر ، و شهرهاشان از شما آبادتر ، و آثارشان از شما مهمتر بود ، صداهايشان خاموش شد ، بادهايشان از وزش افتاد ، جسدهايشان پوسيد ، شهرهايشان ويران ، و نشانههايشان نابود گرديد ، كاخهاى بركشيده ، بناهاى استوار ، و بسترهاى گسترده را به سنگهاى سخت ، دكورهاى گلينى كه داراى لحدهايند ، تبديل كردند ، گورهائيكه ساحتشان با ويران شدن بنا ، و بنايش را از خاك ( سست ) سخت كردهاند ، هر يك از آن گورها بهم نزديك ، لكن ساكنش غريب و دور است ( نميتواند از ديگرى ديدارى بنمايد ) در ميان محلّه ساكنند كه اهلش هراسان ،
و در بين گروهىاند كه بظاهر آسوده ، لكن ( در باطن ) گرفتاراند ، نه با وطنهايشان انسى است ، و نه با اينكه بهم نزديك و همسايه هستند ، همچون همسايگان با هم آميزش دارند ، چسان بينشان آميزش و ديد و بازديد باشد ، و حال آنكه پوسيدگى آنان را در زير سينه خويش خرد كرد ، و سنگ و خاك آنانرا بخورد ( و نابودشان ساخت ) چنين پنداريد كه شما هم بآنجائيكه آنها رفتهاند ، رفتهايد ، و آن خوابگاه و امانتگاه شما را هم گرو گرفته ، و در آغوش كشيده است ، چگونه است حالتان اگر دوران شما نيز سر آيد ، و مردگان را از قبرها بيرون آورند ، هُنالِك تَبلُوا كُلُّ نَفسٍ مَّا أَسلَفَت وَ رُدُّوا إِلى اللَّهِ مَولاهُمُ الحَقِّ ، وَ ضَلَّ عَنهُم مَّا كانُوا يَفتَرُونَ ، اينجا است كه هر كس بآنچه پيش فرستاده است آزمايش شود ، و بسوى خدائيكه براستى و درستى مالك آنان است باز گرديده شوند ، و آنچه را كه بآن افترا مىبستند ( و ميگفتند اينها خدايان ما هستند ) بكارشان نيايد .
[ 644 ]