ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است ، كه در آن مكرّر يارانش را بنماز و زكوة ، و أداى امانت سفارش ميفرمود :
( مردم ) نگهبان امر نماز بوده ، و آنرا به هنگام گذارده ، و بسيارش بجاى آوريد ، و بواسطه آن بخدا نزديك شويد ، زيرا ( كه نماز كاخ اسلاميّت را ستونى است محكم ، و فرداى قيامت اگر آن قبول افتد اعمال ديگر قبول ، و اگر آن ردّ شد اعمال ديگر مردوداند ، و نبايد اوقات فضيلت آنرا از كف گذارد زيرا كه قرآن كريم در س ( 4 ) ى 103 فرمايد اِنَّ الصَّلوةَ كانَت عَلَى المُؤمِنينَ كِتاباً مَوقُوتاً نماز فريضهايست كه وقتش معيّن ، و بر مؤمنين نوشته شده ، آيا پاسخ دوزخيان را نمىشنويد ، هنگامى كه از آنان پرسند ما سلككم فى سقر شما را چه بدوزخ افكند قالوا لم نك من المصلّين ،
گوئيد ، نماز نميگذارديم ، و اين نماز گناهان را همانند برگ از درخت ريخته ، و همچون بندها ( گردنها را از زير بار تكاليف ) رها كننده است ، رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله نماز را به چشمه آبى گرم تشبيه فرموده ، كه بر در خانه مردى روان باشد ، و او هر شبانه روزى پنج بار خويشتن را در آن بشويد ، و چنين كس را نشايد كه چركى بر تن باقى ماند ، همانا ارزش نماز را رادمردانى از مؤمنين كه زيور و زر و و فرزند و مال كه روشنى ديدهاند آنان را از آن باز نميدارد شناختند ، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را با اينكه مژده بهشتش داده بودند ، باز خويش را براى فرمانبردارى از خداوند برنج ميافكند ، زيرا كه خداوند باو فرموده بود ، اهل خويش را بخواندن نماز وادار ، و خودت در كار آن شكيبا باش ، لذا آنحضرت اهلش را بدان مأمور و خود را در خواندن نماز برنج و شكيب واميداشت .
آنگاه بدانيد كه مقرّر شده است ، اين زكوة با نماز وسيله تقرّب اهل اسلام ( بخدا ) باشد ، هر كه آنرا از روى ميل و خرسندى بدهد آن زكوة برايش كفّاره ، و پوشاننده گناهان ، و از آتش دوزخش مانع
[ 574 ]
و نگهبان است ، بنابراين نبايد دهندهاش پر بيادش بوده ، و برايش تأسّف خورد ، زيرا آنكه آنرا از روى بىميلى و ناخرسندى بپردازد ، و برتر از آن را ( ثوابش را ) اميدوار باشد ، چنين كسى به سنّت رسول اللّه نادان ، در مزد و پاداش مغبون ، در كردار گمراه و پشيمانيش بسيار است ( و انسان هنگامى مشمول عنايات و الطاف خداوندى ميشود ، كه به سنّت رفتار كرده ، مال را با طيب خاطر بدهد ، نه از روى كراهت و اجبار ، چنانكه قرآن سوره ( 76 ) آيه ( 8 ) حاكى است فرمايد :
وَ يُطعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسكيناً وَ يَتيماً وَّ أَسيراً ، ايه 9 إِنَّما نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنكُم جَزاءً وَّ لا شُكُوراً روى دوستى با خدا نادار و يتيم و اسير را طعام داده ( و بآنان گويند ) فقط ما شما را براى خدا اطعام كرده ، و خواهان پاداش و سپاسگذارى از شما نيستيم ( اجر و مزد ما با خدا است ) .
پس ( از آنكه نماز را بموقع خوانديد ، و زكوة را براى خدا پرداختيد بايستى ) امانت را ادا نمائيد ،
زيرا هر كس اهل آن نباشد ( و بدان خيانت كند ) زيانكار است ، اين امانت بر آسمانهاى برافراشته و زمينهاى گسترده شده ، و كهسارهاى سربلند و بر قرار معروض افتاد ( و آنها چون تاب تحمّل آن را نداشتند با حال پوزش از خداوند از پذيرفتنش سرباز زدند ) و حال آنكه چيزى درازتر ، عريضتر ، بلندتر و بزرگتر از آنها نبود ، ( پس معلوم ميشود بار تكليف و امانت از تمامى اينها سنگينتر ، و حملش مشكلتر است ) و اگر بنا بود چيزى از جهة بلندى و پهنى و توانائى و ارجمندى ( از پذيرفتن آن امانت ) سرباز زند كه آنها زدند و امتناع كردند ، و لكن ( امتناع آنها نه از اين جهات بود ، بلكه از اين جهة بود كه از خيانت بدان و ) از عقاب آن ترسيدند ، و دانستند چيزى را كه انسان در دريافتش از آنها ناتوانتر است چرا كه او بسيار نادان و ستمكار است ( و خداوند در قرآن كريم س 33 ى 72 فرمايد : إِنَّا عَرَضنَا الأَمانَةَ عَلَى السَّمواتِ وَ الأَرضِ وَ الجِبال ، فَأَبَينَ أَن يَحمِلنَها وَ أَشفَقنَ مِنها ، وَ حَمَلَهَا الإِنسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً ، امانت را به آسمانها و زمينها و كوهها عرضه داشتيم آنها از پذيرش آن خوددارى كرده و ترسيدند ، لكن انسان آنرا پذيرفت ، ده كه انسان تا چه اندازه ستمگر و نادان است ، شرّاح و مفسّرين را در تأويل ذيل آيه شريفه ، و اينكه امانت چيست سخنهاى فراوانى است
[ 575 ]
لكن اغلب آنرا بامامت و ولايت تعبير كردهاند ، علىّ ابن ابراهيم قمىّ در تفسير گويد : مراد از امانت امامت و امر و نهى است ، و دليل بر اين قول خداى تعالى است كه فرمايد ، إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّا الأَماناتِ إِلى أهلِها خدا به شما فرمان ميدهد تا امانت را باهلش بسپاريد ، يعنى بناحق مدّعى امامت نشويد ، همانطوريكه آسمانها و كوهها و زمينها از مدّعى بودن و پذيرفتن آن خوددارى كردند ، آن انسان ستمگر نادان نيز نبايد آن را از مركزش نقل كند و غصب نمايد ، پس از آن فرمايد ) آنچه كه بندگان در روز و شبشان بجاى ميآورند ، بر خداوند پاك پوشيده نبوده ، و از راه لطف و علم بدانها احاطه و آگاهى دارد ( چگونه كردار شما بر او پنهان است در صورتيكه هر يك از ) اعضا و جوارح شما گواهان و لشگريان او هستند ، درونها و انديشههاى ( نيك و بد ) شما ديدهبانان او بوده نهانيهايتان نزدش هويدا است ( و در قيامت هر يك از اعضا بزبان آمده ، و هر كاريكه انجام داده شهادت خواهد داد )