ترجمة
( حال كه عظمت و بزرگى دين مقدّس اسلام را دانستيد ، توصيف قرآن كريم را استماع نمائيد ) از آن پس پروردگار پاك محمّد صلّى اللّه عليه و آله را بر انگيخت ( تا بشر گمراه را هدايت نمايد ) و اين در هنگامى بود كه سر رسيد زمان جهان نزديك و آخرت رسيدن خويش را آگهى ميداد ، گيتى پس از خرّمى و درخشندگى تاريك و اهلش را سپر سختيها و شدايد كرده بود ، بسترش ناهموار ، و زمانى نابود كننده
[ 570 ]
زمامش را بكف گرفته بود ، هنگام بسر رسيدن و بريده شدن پيوندش ، و نزديك شدن نشانها ( ى ويرانى و فساد اخلاق ) و نابودى مردم ، و شكسته شدن حلقه ، گسسته شدن بندها ، كهنگى نشانها هويدائى زشتيها ، و كوتاهى زمان دراز آن دنيا نزديك گرديده بود ( دانش و فرهنگ و تمدّن و حق پرستى و ملكات فاضله جاى خود را به دوروئى دغلبازى ، ماديت ، و ستمكارى ، و اختلافات شديد طبقاتى داده ، و بشر محكوم بزوال و نيستى گرديده بود ، در همين هنگام ) پروردگار پاك پيمبر خويش را تبليغ كننده ، و وسيله ارجمندى امّت بهار ( و خرّمى دلهاى پژمرده ) اهل زمان ، و سرفرازى اعوان و يارانش قرار داد ( و اوامرش را در جهان پراكنده ساخت ) آنگاه قرآن را بدو فرستاد ، و اين قرآن نورى است كه روشنىهايش خاموش نشود ، چراغى است كه فروزندگيش فرو ننشيند ، دريائى است كه قعرش پديدار نگردد ، راهى است كه سير در آن سرشكستگى ندارد ، روشنى درخشانى است كه تابندگيش بتاريكى نگرايد ، جدا كننده حق است از باطل و دليلش تباه نشود ، بنائى است كه آسايش ويران نگردد ، شفا و بهبودئى است كه كس از بيماريش نهراسد ، ( شفاى همه رنجها و دواى تمام دردها است ) ارجمندى است كه يارانش از شكست خوردگى بدور ، و حقّى است كه اعوانش از انهزام بيرونند ،
( مردم ) پس اين قرآن معدن و مركز ايمان ، چشمههاى دانش و درياهاى آن ، عدل و داد را حوضها و باغستان ، سنگها و پايه اصلى اسلام ، دشتهاى هموار حقيقت ، و بيابانهاى آن ميباشد ( كه گلها و رياحين دين و دانش در آن روئيده ، و دماغ جان خوانندگان خويش را خوشبو و معطّر ميسازد ) آب برندگان اين دريا را خالى نكنند ، و آب كشندگان آب اين چشمهها را كم ننمايند ، واردين از اين آبشخورها نكاهند ، و كاروانيان راه اين منازل را گم نسازند ، رهروان اين نشانهها را ناديده نگذارند ، روآورندگان ياراى گذشتن از آن پشتهها را ندارند ( از بس مرغزارهايش خرّم است دلشان اجازه گذشتن بآنها ندهد ) خدا اين ( بوستان معارف و ؟ قلزم دانش ) را قرارداد ، سيرابى تشنگى دانشمندان ، بهار خرّم دلهاى مجتهدين ، مقصد راههاى نيكان ، داروى زدائيده درد نوريكه تاريكى با آن نيست ، رشته كه جاى چنگ زدن بآن محكم ، پناهگاهى كه دژ و بارويش استوار و بلند است ، دوست دارندهاش ارجمند ، وارد شوندهاش سالم ، پيروى كنندهاش ستمكار ،
[ 571 ]
نسبت داده شده بخودش را عذر خواه است ، دليل هر كه بدان سخن گويد ، گواه آنكه با دشمن آن بجنگد ، پيروزى آنكه او را حجّت گيرد ، نگهدارنده هر كه او را بكار بندد ، رخش سبك تا زآنكه با آن تازد ، نشانه آنكه جوياى نشان است ، سپر آنكه خود را به پناه آن گيرد ، دانش آنكه بگوشش نگهدارد ،
( نيكوترين ) حديث آنكه راويش باشد ، ( و برترين ) حكم آنكه با آن قضاوت نمايد ، ( خلاصه اين قرآن مجيد چيزى است نفيس و مرغوب كه در تمام مراحل كلّيه طبقات مردم را در دنيا و آخرت بكار ميخورد ، و وسيله رستگارى بشر از تمام مهالك در همه مسالك ميباشد ) .