ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است ، در اوصاف منافقان و دورويان خدائى را سپاس ميگذارم كه ما را بفرمان برداريش موفّق ، و از نافرمانيش بدور داشت ، از او تماميّت نعمت ، و چنگ در افكندن بريسمان محكم ( دين او ) را خواستاريم ، ما گواهيم كه محمّد ( ابن عبد اللّه ( ص ) ) بنده و فرستاده او ( بسوى خلق ) است ، محمّد ( ص ) است كه در راه خوشنودى خدا بسرسختى تن در داده ، و در آن راه پياپى جامهاى اندوه را دركشيد ، با وجود داشتن خويشاوندانى رنگارنگ ( و غير متّحد ) بيگانگان دور دست نيز در دشمنيش با هم هماهنگ شدند ، و عرب در اين راه مهار ( خرد ) را از سر بركشيده ، و براى جنگيدن با آنحضرت ( با پاشنه پا ) بشكم شتران باركش خويش زده ، و از دورترين مراكز ، درازترين راهها را پيموده ، با دشمنى فراوان بساحت ( مقدّس ) حضرتش بار گشودند ( خودى و بيگانه ، عليه آنحضرت قيام كردند ، تا مگر نور خداى را خاموش كردن توانند ، و آنحضرت در كمال قرصى پافشارى كرده ، و آن پيشآمدهاى سهمگين ، و پيكارهاى خونين را به نيروى شكيب در خويش هموار كرد تا پرچم توحيد ، و تقوى را در جهان سربلند ساخت اكنون
[ 530 ]
بندگان خداى من شما را به پرهيزاند خدا ، و دورى از دورويان سفارش ميكنم ، زيرا گروه دورويان گمراهان و گمراه كنندگان لغزندگان و لغزندگاناند ، برنگهاى گوناگون در آيند ، و به فتنههاى رنگارنگ شما را بفريبند ، و كمين كيد را از هر سو بر شما بگشايند ( ميكوشند تا مگر ديگران از مؤمنين را مانند خويش منافق سازند ) دلهاشان بيمار و ناپاك ، و ظاهرشان آراسته و پاك است ، دزدانه راه ميروند ، و در ميان درختان درهم پيچيده جنگل ( حيله و دستان ) جست و خيز ميكنند ( شايد شكارى بچنگ آرند ) ستايش كردن و سخن گفتنشان شفا و دواى درد ، لكن كردارشان دردى است بيدرمان ( گفتار گفتار نيكويان و زهّاد ، كردار كردار فسّاق و بدان است ) بخوشى مردم رشگ برنده ، و بگرفتار كردن آنان تلاش كننده ، و اميدشان را به نااميدى بدل سازندهاند ، براى آنان در هر راهى بخاك افتاده ، و در هر دلى ( از وسائل نيرنگ ) وسيله و در هر اندوهى ( بدروغ ) اشگهاى ريزانى دارند ( مانند شياطين با هر كسى از راه خودش وارد شده برازهاى درونى او دست پيدا كنند ، اگر دانستند آن شخص در خوشى است ، وسائل زوالش را فراهم ، و اگر در ناخوشى است سبب زيادتى آن گردند ) بيجا به ستايش يكديگر پرداخته ، و مثل آنرا از طرف منتظراند ، درخواستشان را با پافشارى انجام دهند ، و اگر بعيب كسى آگاه شوند او را رسوا سازند ، و اگر حكم شدند اسراف كنند ، برابر هر حقّى ناحقّى ، برابر هر راستى كجئى ، برابر هر زنده كشنده ، و براى گشودن هر درى كليدى ، و براى هر شب تاريكى ، چراغى دارند ، براى رسيدن بآرزوهاى پست ( و مقاصد ناپاك ) خود خويش را مايوس و بىنياز از طمع وانمود ميكنند ؟ مأبدين وسيله بازارشان را گرم نگهداشته ، و كالاى بىارج خويش را كه مرغوب و ارجمند ميپندارند ، رواج دهند ( و در عين اينكه خود را بىاعتناى بدنيا وانمود ميكنند تمام همّتشان صرف دنيا است ) سخن ( بباطل ) ميسرايند ، و آن را شبيه ( بحقّ ) جلوه داده ، و به آراستگيش ميستايند خوار مايه گيرندگان راه ( شيطانى ) و كج كنندگان جادّه ( گمراهى ) ميباشند ( بدون ترس و بيم از خدا مردم را براه كج كشانده ، و براى استفاده شخصى خودشان نميگذارند باين زوديها آنها از آن راه خارج شوند ) براستى كه چنين مردمى دسته شيطان و شراره آتشاند ، أوُلئكَ
[ 531 ]
حِزبُ الشَّيطانِ ، ألا إِنَّ حِزبَ الشَّيطانِ هُمُ الخاسِرُونَ ، اينانند گروه شيطان و بدانيد كه گروه شيطان زيانكارانند .
[ 545 ]