ترجمة
مردم ، كار نيك كار نيك ، پايان پايان ، پايدارى پايدارى ، شكيبائى شكيبائى ، پرهيز پرهيز ، ( در كردارهاى پسنديده كه عبارت از خدمت بخدا و خلق است ، بسيار بسيار كوشش كنيد و آنرا بپايان رسانده ، و نگهداريش كنيد ، و به نيروى صبر و شكيب از گناه خوددارى كنيد تا رستگار شويد شما را نهايت و پايانى است خود را بآن برسانيد ، شما را پرچم و نشانهايست ، رستگارى و هدايت را از آن فرا گيريد ( قوانين پيغمبر و ائمّه طاهرين ( ع ) را بكار بنديد ) اسلام را پايان و انتهائى است ، خويش را بآن انتهاء و پايان برسانيد ( از نواهى خدا دور و باوامرش عامل باشيد ) بسوى خدا روى آوريد
[ 485 ]
بدانيد كه ) من روز قيامت براى شما گواه ، و از جانبتان حجّت و دليل آورنده ميباشم .
آگاه باشيد آنچه از ( قلم ) تقدير گذشته بود واقع شد ( و خلافت پس از غصب خلفا بمن رسيد ) و آنچه اراده خداوندى بدان تعلّق گرفته يكى پس از ديگرى پيش خواهد آمد ( فتنه ناكثين و قاسطين و مارقين و جنگ با آنها سرپا خواهد شد ) و من از روى وعده و حجّت خدا با شما سخن ميگويم ( زيرا كه خداوند تعالى در س 41 ى 30 فرموده : إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ ، أَن لا تَخافُوا ، وَ لا تَحزَنُوا ، وَ أَبشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتى كُنتُم تُوعَدُونَ آنانكه گفتند پروردگار ما خدا است ، و در پاى گفته خويش پايدارى كردند ( اوامرش را انجام و از نواهيش سرباز زدند هنگام مرگ ) فرشتگان برايشان نازل شده ، و گويند نترسيد ، و غمگين نباشيد ، و بشارت باد شما را به بهشتى كه وعده داده شدهايد ) بنابر اين شما هم كه گفتهايد پروردگار ما خدا است ، پس چه خوش است كه ( طبق اقرار خويش ) در عمل بكتاب ، و راه نيكوى دستور و فرمان و طريق شايسته عبادت و بندگيش پايدارى كرده ، و از آن بيرون نرفته بدعتى در آن نگذارده ، بخلافش رفتار ننمائيد ، زيرا كسانيكه قدم از راه بيرون نهادند ، در قيامت بسوى رحمت الهى بار نيابند ، پس از تغيير و تبديل خلق و خوها بپرهيزيد ، و زبان را يكى قرار دهيد ( تنها ادّعاى مسلمانى نكنيد ، بلكه آن ادّعا را عملا اثبات نمائيد ) و مرد بايد نگهدارنده زبان خويش ( در كام ) باشد ، زيرا اين زبان بصاحبش سركش است ( و او را بمهالك ميكشاند ) بخدا سوگند نمىبينم بنده پرهيزگاريرا ، كه پرهيزش بحالش سودمند افتد ، جز آنكه زبانش را نگهدارد ( زيرا نگهدارى زبان نشانه تقوى است ، و آنكه زبانش را بدروغ و بهتان و غيبت ، و نكوهش خلق باز كرده اهل تقوى نيست ،
و معيار شناسائى مؤمن از منافق همين زبان است ) زيرا مؤمن زبانش پشت دلش ، و منافق دلش پشت زبانش ميباشد ، چرا كه مؤمن هرگاه اراده سخن گفتن كند پيش خود ميانديشد ، اگر آن سخن نيك است بيان ، و اگر زشت است نهانش سازد ، لكن منافق هر چه بزبانش آيد گويد ، و بسود و زيان خويش آگاه نيست ، براستيكه ( شنيدم ) رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند ايمان بنده پاينده و
[ 486 ]
استوار نيست ، مادام كه قلبش پاينده و استوار نيست ، و قلبش پاينده و استوار نيست ، مادام كه زبانش استوار نيست ( چرا كه تا دل دستور ندهد زبان سخن نگويد ، در اينصورت ) هر يك از شما بتواند خداى سبحان را در حالى ديدار نمايد ، كه دستش از خون و مال مسلمين پاك ، و زبانش از هتك آبرو ، و بردن عرض آنان سالم باشد ، پس بايد بجاى آورد .