ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است پس از آنكه با آنجناب بخلافت بيعت كردند ( پس طلحه و زبير پيمان را شكسته در بصره باعث آشوب شدند ) برخى از ياران بآن حضرت عرض كردند ، خوب بود
[ 462 ]
آنانكه بر عثمان هجوم كرده و او را كشتند كيفر ميفرمودى ( تا راه عذرى براى بهانه جويان پيمان شكن باقى نماندى ) لذا حضرت فرمودند :
برادران ، من بىاطّلاع بآنچه شما ميدانيد نيستم ( و رسولخدا مرا بگذشته و حال و آينده آگاهى داده ) لكن چگونه مرا توانائى ( كيفر كشيدن از كشندگان عثمان ) است ، در صورتيكه آنان باعلا درجه اقتداراند ، آنها بر ما مسلّط ، و ما بر آنها مسلّط نيستيم ( و اينكار در نهايت دشوارى است زيرا كه اغلب مردم بلادهاى اسلامى در اينكار شركت داشتهاند ، بروايت ديگر حضرت مردم را گرد آورده و براى ايشان خطبه خوانده ، فرمود كشندگان عثمان از جاى برخيزند ، پس جز عدّه كمى اغلب آنان ايستادند ،
و منظور حضرت از اينكار دادن پاسخى دندان شكن بناصحين بود ) آگاه باشيد غلامان شما با كشندگان همدست ، و باديه نشينانتان با آنها پيوست بودهاند ، و ايشان در ميان شما هستند ( و تا بحال از مدينه بيرون نرفتهاند ، و اگر از منظورتان آگاه شوند ) آنچه بخواهند آزارتان ميدهند ، آيا شما قدرت بر امريكه خواهانيد داريد ( و آيا در صورت وقوع حادثه ميتوانيد با كشندگان عثمان بزد و خورد بر خيزيد ، پيدا است كه نه ) و اين كار كارى است از روى نادانى زيرا كشندگان عثمان را يارانى است ( كه بموقع كمكشان ميكنند ) و مردم در موقعى كه سخن از اين خونخواهى بميان آيد چند دستهاند ، دسته با شما هم آهنگاند ، دسته با شما همداستان نيستند ، سوّمين دسته نه با شما و نه با ديگرانند ،
( بنابراين اقدام باين خونخواهى باعث هرج و مرج و فساد خواهد شد ، پس بهتر آنست كه ) شكيب را پيشه خويش گيريد تا مردم آرام شوند ، و دلها در جاهاى خود بپايند ، و حقوق بآسانى گرفته آيد ، پس پيش من آرام باشيد ، و بنگريد تا چگونه فرمانم بشما صادر ميشود ( اطاعت كنيد ) مبادا كارى كنيد كه توانائى را از ميان ببرد ، و سستى و خوارى را بر جاى گذارد ( اگر صبر كنيد ) زودا كه من اين امر را بمدارا و نرمى اگر ممكن باشد اصلاح كنم ، و اگر ناچار شدم كه آخرين دوا ( ى درد بيماران پيمان شكن ) داغ گردن است ( شمشير برّان را بكار انداخته و طلحه و زبير و ديگر فتنه جويان را سر از تن خواهم برگرفت و اين جمله اخر الدّواء الكىّ مثلى است مشهور ، و آنرا در جائى بكار برند كه بآخرين وسيله اقدام شود )
[ 463 ]