ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است در آغاز خلافتش خدايتعالى كتاب هدايت كننده ( چون قرآن كريم براى بشر ) فرستاد ، و خوب و بد را در آن بيان فرمود ، پس خوبى را راه برگيريد تا رستگار شويد ، و از بدى بركنار باشيد تاره بمقصد يابيد ،
مردم واجبات ، واجبات ، آنها را بجاى آوريد ، تا شما را به بهشت برساند ( حضرت براى اهميّت مطلب جمله را دوبار تكرار فرموده ، و البتّه هر كس واجبات از قبيل نماز و روزه و حجّ و جهاد ، امر بمعروف و نهى از منكر را بكار بندد ببهشت بار خواهد يافت ) خداوند چيزى را كه نامعلوم است ( و قرآن و سنّت آنرا آشكار ساخته ) حرام گردانيد ، و آنچه را كه غير ناقص و پاك است حلال فرمود ، و احترام مسلمانان را ( بجهت اجتناب از آن حرام و ارتكاب بآن حلال ) بر همه حرمتها فزونى داد ، و بواسطه اخلاص و توحيد حقوق اسلاميان را در جاهاى خود ( محفوظ و ) محكم نگهداشت ، پس ( مسلمان نيز بايد حقوق برادران را محفوظ و محترم دارد زيرا ) مسلمان كسى است كه مسلمانان از آزار دست و زبانش ايمن و آسوده باشيد ( دست جور و ستم را به بندد ، و زبان بغيبت و بهتان نگشايد ) جز آنكه آن دو را در راه احقاق حقّى بكار اندازد زيرا آزار مسلمان جز بآنچه خداوند واجب و حلال كرده روا نيست ( اگر مسلمانى مسلمان ديگر را بعمد كشت يا حقوق ديگرى را ضايع ساخت البتّه طبق دستور شرع بايد بقصاص برسد ) مردم بسوى اين مرگى كه امر آن وضيع و شريف شما را خواهد دريافت بشتابيد ( زيرا گروهى از مردگان ) مردم پيش روى شما ، و قيامت از پشت سر راننده شما است ( كاروان گذشته و منتظر كاروان سالار ميخواهد شما را بآنها برساند ، بنابراين از بارهاى و زرد و بال جهان سبكبار شويد ، زيرا كه اوّلى شما ديدهاش براه آخريتان دوخته شده است ، درباره بندگان و شهرستانهاى خدا از خدا بترسيد ( آنها را خوار و اينها را ويران مسازيد ) چرا كه شما در قيامت گذشته از شهرستانها از چارپايان نيز پرسيده ميشويد ( از شما ميپرسند فلان ديه و قنات را چرا ويران يا غصب كردى ، يا در شهرى كه وسائل ديندارى فراهم نبود چرا منزل گزيدى ، يا فلان حيوان را چرا بزجر كشتى ) خدا را فرمان بريد ، و نافرمانيش نكنيد ، و هر گاه خوبى را ديدار كرديد ، چنگ فراسوى او بريد ، و همچنين رخ از زشتى برتابيد ( تا در جهان هم آغوش نيكبختى شويد ) .
[ 461 ]