ترجمة
قسمتى از همين خطبه است ( در وصف اهل البيت عليهم السّلام آيات كريمه قرآن ، و آنچه كه در وصف اهل علم و ايمان است درباره ايشان ( اهل البيت ) نازل شده ، و آنانند گنجهاى رحمت الهى كه ( همه گوهرهاى فضائل در آنان مجتمع ، و باغستان دلهاى خلايق
[ 405 ]
و اهل ايمان بوجود آنان حرّم و مفرّح است ) اگر لب بسخن گشايند راست گفتار ، و اگر لب از سخن بر بندند ،
ديگرى را ياراى پيشى گرفتن بر آنان نيست ( زيرا كه هر گاه شخص دانشمند در محفلى خاموشى گزيد ، ديگرى را مجال دم زدن نيست ) پس البتّه بايد پيشوا ، و جلودار هوش خويش را بكار افكنده ، به پيروان خود راست گفته ، و از فرزندان آخرت بوده باشد ، زيرا كه او از آنجا آمده ، و بازگشتش بسوى آنجا است ،
( و بايد از راه خيرخواهى قوم خويش را از گمراهى و محبّت دنيا باز داشته ، بآخرت دعوت نمايد تا رستگار شوند ) پس آن كسيكه چشم دل گشوده ، و كارى را از روى بينش انجام ميدهد ، در درجه اوّل وظيفه او اين است كه بداند آيا آن عمل بزيان و يا سود او است ، پس اگر بسود او است آن را انجام دهد ،
و اگر بزيان او است آن را واگذارد ، زيرا آن كس كه از روى نادانى كارى را انجام ميدهد همچون كسى است كه در غير راه سير ميكند ، پس دورى او از راه راست روشن جز بدورى از مقصودش نفزايد ، و آن كس كه از روى دانائى كاريرا انجام دهد ، همچون كسى است كه در راه روشن و مستقيم سير مينمايد ( و شاهد مقصد را در آغوش ميكشد ) پس شخص بينا بايستى ( از روى فكر و انديشه ) بنگرد آيا در راه ( راست ) سير ميكند ، يا از آن منحرف شده است ( فاعل هر فعلى پيش از بجاى آوردن كار بايد خوشنودى خدا را در نظر گرفته وارد شود ، و گرنه دست از آن بكشد ، اى خواننده عزيز ) دانسته باش براى هر ظاهر و پيدائى در برابر باطن و پنهانى است ، پس آنچه ظاهرش پاكيزه است باطنش هم پاكيزه ، و آنچه ظاهرش ناپاك باطنش هم ناپاك است ( انسان داراى دو قوّه است عقلائى و نفسانى ، پس اگر كارهايش بر طبق شرع و عقل شد از باطن بظاهر نيز سرايت كرده ، و ظاهرش نيكو خواهد ، و اگر افعالش بر وفق ميل و نفس شد ، كه ناچار صفاى ظاهر را نيز بخبث باطن تبديل خواهد كرد ) مردم ، پيغمبر صادق ( ع ) فرمود خداوند بنده را دوست ميدارد ، و عملش را دشمن ، و عملى را دوست ميدارد ، و صاحبش را دشمن ( براى ارتباط فرمايش حضرت رسول ( ص ) با سخن حضرت امير ( ع ) ميگوئيم : خداوند مؤمن را دوست ميدارد ، لكن دشمن گناهانى است كه از وى سر ميزند ، كافر را دشمن ميدارد ، و دوست نيكيهائى است كه از وى ظاهر ميشود ، نه آن دوستى بحال مؤمن ماداميكه داراى اعمال زشت است فائده دارد ، و نيز نه اين دوستى بحال
[ 406 ]
كافر ماداميكه ملوّث بآلودگى كفر است نتيجه ميدهد ، پس مؤمنى كه ظاهرش نيكو است بايستى از گناهان توبه كرده ، باطنش را مانند ظاهرش خوب كند ، و كافريكه ظاهرش بد ، و بعضى از كارهاى باطنيش خوب است ، او هم بايستى از زشتى كفر به نيكى ايمان رو آورد ، و اين هر دو وقتى اينطورى شدند ، البتّه ظاهر و باطنشان خوب ، و خدا دوستدار هر دو است ، پس ربط اين دو سخن با هم بخوبى واضح شد فيلاحظ ) و بدان براى هر عملى و كردارى گياهى است ، و هر گياهى ناگزير از آب ، آبها نيز گوناگون است ، پس هر چه آب آشاميدنيش گواراست ، درختش نيكو و ميوهاش شيرين است ، و هر چه آب آشاميدنيش ناپاك و ميوهاش تلخست ( چنانچه خداوند كريم در قرآن مجيد فرمايد س 7 ى 56 وَ البَلَدُ الطَّيِّب يَخرُجُ نَباتُهُ بِاِذنِ رَبِّهِ ، وَ الَّذى خَبُثَ لا يَخرُجُ إلاَّ نَكِداً زمين پاكيزه گياهش باذن پروردگارش پاكيزه ميرويد ، و زمينى كه ناپاك است جز گياه ناپاك از آن سر بر نزند ) .