ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است ( در پند و اندرز بمردم ) شخص خردمند پايان كار خودش را بديده دل نگريسته ، و شناساى نشيب و فراز ( خير و شرّ ) امور خويش است ( و براى روز گرفتاريش از اعمال صالحه توشه گرد ميآورد ، تا در آن جهان در آسايش باشد ، آگاه باشيد ) دعوت كننده دعوت فرمود ، و نگهبان نگهبانى نمود ( رسولخدا ( ص ) شما را بوسيله دعوت خويش بجايگاهى والا كشانيد ، من نيز پس از وى وظيفه خويش را نسبت بشما انجام دادم ) پس دعوت كننده را پذيرفتار ، و نگهبان را پيرو باشيد ( تا از شرّ گرگهاى درّنده شياطين محفوظ باشيد دانسته باشيد كه ) گمراهان درياهاى فتنه فرو رفته و چشم از سنّتها ( ى پيغمبر اسلام ) پوشيده ، و چنگ در بدعتها ( و فسادها ) زدند مؤمنين ( از ناچارى ) گوشه گرفتند ، و خاموش نشستند ، و گمراهان دروغ زن بسخن در آمدند ( در اثر خاموشى آنان ، و سخن گفتن اينان حقّ ،
زير پا رفت و خلافت را غصب كرده ، همچون پيراهن در تن كردند در صورتيكه ) مائيم پيراهن تن ، و ياران و گنجور علوم ، و درهاى حكمت آن حضرت ( خود پيغمبر درباره من فرمود : انا مدينة العلم و علىّ بابها ، فمن أراد المدينة فليأتها من بابها ، بنابراين بايستى از باب ولايت و دوستى من داخل در مدينه اسلام شد زيرا ) داخل خانهها جز از درهاى آنها نتوان شد ، و وارد شونده از غير درها را در خانهها دزد مينامند .