ترجمة
قسمتى از همين خطبه است ( دنيا پرستان ) جهان فانى را گرفته ، و آخرت باقى را واگذاشتند ، شراب مصفاى اين را ترك ،
و آب گنديده آنرا آشاميدند ، گويا من مينگرم بسوى فاسق ايشان كه با منكر ( و حرام خدا ) مصاحب و بآن خو گرفته ، و با آن موافق گرديده ، تا جائيكه موهاى سر او در حرام سفيد ، و خلق و خويش با آن منكرات رنگين شده ( و عصيان خدا كاملا ملكه او گرديده ) همانطوريكه درياى موّاج و آتش سوزان در سوزاندن و غرق كردن هر چيزيكه باشد در خويش بيباكاند ، همانطور او نيز مستانه در حاليكه كف بر لب دارد بسوى محرّمات ( خدا ) روى آورده است ( و از هيچگونه گناهى خوددارى نمينمايد ) چه شدند آن عقلهائيكه بچراغ هدايت ( حقّ ) روشن شدند ، كو آن چشمهائيكه ( با منتهاى دقت ) بسوى نشانهاى تقوى نظر كردند ، كجايند دلهائيكه بخدا بخشيده شده ( از رضاى به قضاى او پرگرديده ) و بر طاعت او
[ 375 ]
پيمان بسته بودند ( افسوس كه آنها رفتند و جاى خود را بمردمى دادند كه ) آنها هجوم كردند بزخارف جهان و در سر حرام آن با يكديگر نزاع ميكنند ، پرچمهاى بهشت و دوزخ براى آنها برپاى گرديده ( راه هدايت و غوايت را بوسيله قرآن كريم نشان داده شدند ) پس روها را از بهشت برگردانده ، و با كردارهاى زشتشان بسوى آتش اقبال كردند ، پروردگارشان آنها را خواند ، پس از او رميده ، و بر او پشت كردند ، شيطان آنها را دعوت كرد اجابت نموده ، باو روى آوردند .