ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است كه در آن اصحاب را نكوهش و بعضى از اوصاف خويش را بيان فرموده اى مردم گوناگونى ، كه داراى دلهاى پراكنده ميباشيد ، بدنهاتان پيدا ، و خردهاتان گم است من با لطف و مدارا شما را بسوى حق ميكشم ، شما از حقّ ميگريزيد ، گريختن بز از فرياد شير ، خيلى دور و مشكل است كه به نيروى شما بتوانم عدل پنهان را آشكار ساخته ، و حقّى را كه ( شما آنرا ) كج ساختهايد راست نمايم ، خدايا تو ميدانى كه آنچه ( از پيكارهاى خونين ) كه از ما صادر شد نه براى ميل و رغبت به سلطنت ، و نه براى درخواست چيزى از متاع دنيا بود ، بلكه براى اين بود كه نشانههاى دين را ( كه محو شده و از جاى خود كنده شده بود ) بجاى خود باز گردانده ، و اصلاح را در شهرهاى تو پديد آورده امنيّت بندگان مظلوم و ستمكش تو را برقرار ، و دستورات پايمال شدهات را پايدار سازم .
خدايا ( تو ميدانى كه ) اوّلين كسيكه بحقّ گرائيده و آن را شنيد و پذيرفت من هستم ، و جز رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله احدى بنماز بر من پيشى نگرفته ، و نيز شما هم ميدانيد كه كسيكه فرمانش بر ناموس ، و خونها ،
و غنيمتها ، و احكام روان و پيشواى مسلمين است ، سزاوار نيست كه بخيل باشد ، تا چشم داشت بدارائى آنان داشته باشد ، و نبايد نادان باشد ، تا آنان را بنادانى خويش گمراه سازه ، نبايد ستمگر و ترسان از پيش آمد باشد ، تا به ستمش آنها را پريشان و به ترسش گروهى را بر گروهى ديگر برترى
[ 349 ]
دهد ( پناه دهنده ستمگر ، و تباه كننده ستمكش باشد ) رشوهخوار در احكام . و پايمال كننده سنّت نباشد ، تا بآن واسطه حقوق مردم بدون حلّ و فصل شدن زير پا برود ، و باين واسطه امّت را بورطه هلاكت و تباهى برساند .