ترجمة
بعضى از اين خطبه است كه حضرت در آن وصف تركان و تاتاران را بيان فرموده :
( و از فتنه چنگيز خبر داده است ) گويا من گروهى را مينگرم ، كه چهرهاشان مانند سپرهاى چكش خورده ، و پوست دوزى شده ( از حيث پهنى و گردى ) ميباشد ، لباسهاى ديبا و ابريشمى پوشيده ، و اسبهاى زيبا را يدك ميكشند ،
و بهر جائيكه وارد شوند خونريزى سختى در آنجا واقع ميشود ، بطوريكه مرد زخمين بروى كشته راه ميرود ، و رها شده ( از چنگ ) آنها كمتر از گرفتار نميباشد .
در اين هنگام يكى از اصحاب عرض كرد يا امير المؤمنين خداوند تو را به علم غيب آگاهى داده ، حضرت امير المؤمنين عليه السّلام تبسّمى كرده و بآن مرديكه از طايفه بنى كلب بود فرمود :
نه اى برادر كلبى اين علم غيب نيست بلكه دانشى است كه آن را از دانشمندى ( پيغمبر خدا ) آموختهام ، علم غيب منحصر بعلم قيامت و چيزهائى است كه خداوند آنها را در كتابش شمرده فرمايد : إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلمُ السَّاعَة وَ يُنَزِّلُ الغَيثَ وَ يَعلَمُ ما فِى الاَرحامِ ، وَ ما تَدرى نَفسٌ ماذا تَكسِبُ غَدًا ، وَ ما تَدرى نَفسٌ بِاَىِّ أَرضٍ تَمُوتُ ، إنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ ( يعنى نزد خدا است علم باحوال قيامت ، و نزول باران و عالم است بآنچه در رحمهاى زنان است ، و هيچكس نميداند كه فردا چه ميكند ، و بكدام زمين ميميرد لكن خدا عالم و آگاه بآن است ) پس خداوند عالم و دانا است ، بآنچه در رحمهاى زنان است از پسر و دختر زشت و زيبا ، سخىّ و بخيل ، بدبخت و نيكبخت ، و ميداند چه كسى ( فرداى قيامت ) هيزم آتش دوزخ
[ 343 ]
يا همنشين و رفيق پيغمبران در جنان ميباشد ، پس اينست علم غيبى كه جز خداوند احدى آن را نميداند ، و هر چه جز اينست دانستى است كه خداوند پيغمبرش از آن آگاهى داده ، و پيغمبر مرا بآن دانا فرموده ، و براى من دعا كرده ، تا سينهام آن را نگهدارى كرده و دو پهلويم حفظش نمايد .