ترجمة
از سخنان آنحضرت عليه السّلام است كه هنگاميكه بعضى اشخاص بآنحضرت اعتراض كردند كه چرا ديگران را در عطا و بخشش از صدقات و غنائم بدون تفضيل بر صاحبان سابقه و شرف در اسلام مساوى دانسته :
( چون پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله اموال و غنائم را بالتسويّه ميان مسلمين تقسيم ميفرمود ، ابو بكر هم در زمان خودش مطابق آنحضرت رفتار كرد ، لكن عمر بخلاف سنّت پيغمبر ( ص ) بميل خود بهر كس هر چه ميخواست ميداد ، و اين كار در زمان عثمان توسعه پيدا كرده ، و اموال مسلمين را بيشتر باقوامش تخصيص ميداد ، امّا چون نوبت بحضرت امير المؤمنين ( ع ) رسيد همان رويّه پيغمبر را اتّخاذ فرمود ، و اين بر كسانى مانند طلحه و زبير گران آمده درخواست تفضيل كردند ، حضرت اجابت نفرموده و منجرّ بآن نكث عهد و نقض بيعت گرديد لذا فرمود ) :
مرا امر ميكنيد كه از جور يارى طلبيده ، و ستم كنم بر كسى كه والى و زمامدار او شدهام ، بخدا سوگند باين
[ 337 ]
كار نزديك نخواهم شد ، ماداميكه روزگار بشب و روز قائم ، و ستاره ستاره ديگرى را دنبال مينمايد اگر اين مال از خود شخص من بود ، آنرا ميان مسلمانان مساوى تقسيم ميكردم ، پس چگونه امتياز قائل شوم ، و حال آنكه مال از خدا است ، آگاه باشيد مال خدا را در غير جاى خود صرف كردن تبذير است و اسراف ، و اين تبذير و بىاندازه خرج كردن در دنيا رتبه صاحبش را بلند و در آخرت پست ميسازد ، در نزد مردم او را مكرّم ،
و در نزد خدايش خوار مينمايد ، هيچ مردى مال خدا را بغير مستحقّ نداد ، و نزد غير اهلش ننهاد ، مگر آنكه خدا شكر آن غير مستحقّين را بر او حرام كرد ، و با غير او دوستى كردند ، پس اگر روزى پاى اين شخص ( بخشنده مال ) لغزيد ، و بر اثر پيش آمد روزگار نيازمند يارى ايشان شود ، پس آنان دشمنترين دوست ،
و ملامت كنندهترين يار براى او ميباشند .