ترجمة
و قسمتى از از اين خطبه است كه حضرت در نكوهش ياران خويش براى سرباز زدنشان از جنگ بيان فرموده :
[ 279 ]
( پس از دوران كفر و شرك ) خداوند تعالى شما را از كرامتهاى خود بمنزلتى رسانيد كه بآنواسطه كنيزان و همسايگانتان هم عزيز و ارجمند شدند ، و كسانيكه ابدا از سطوت شما بيمى نداشته ، و دست تسلّطتان از سرشان كوتاه بود ، و فرمانى از شما بر آنان روان نبود از شما ترسيدند ،
( و فرمان بردارتان شدند ، با اينكه ميدانيد كه عزّت و شرافت شما در پرتو پايدارى دين محفوظ است ) و مىبينيد كه پيمانهاى خدا شكسته شده ، پس چرا خشمگين نميشويد ، در صورتيكه پيمان شكنى پدران خويش را ننگ ميشماريد ، مگر نه اين است كه امور خدا بر شما وارد ميشد ، و احكام او از شما صادر ميگرديد ، مردم ( در مرافعات ) بشما رجوع ميكردند ، پس ( چه شد كه يكمرتبه دست از آقائى و بزرگوارى خويش كشيده ) مكان خود را به ستمگران شام واگذار گرديد ، و زمام امور خويش را بدست تصرّف آنان سپردند ، امور و احكام خداوندى را در كف بىكفايت آنان نهاديد ، تا در پهن دشت شهوتها خوش بخورند و خوش بچرند ، بخدا قسم اگر آنها شما را طورى پراكنده كنند كه هر يكتان ( از ترسشان ) در زير يك ستاره پنهان شويد ، باز خدا شما را گرد ميآورد ، تا تماشاى روز بدى كه براى آنان در پيش است بنمائيد ( و ببينيد خدا چگونه كيفر كردارشان را در كنارشان مينهد ) .