ترجمة
قسمتى از اين خطبه در وصف پيمبران مخصوصا پيمبر اسلام و آل اطهارش عليهم السّلام ميباشد خداوند تعالى بامانت نهاد و پيمبران را در نيكوترين امانتگاه ، و قرار داد آنان را در بهترين قرارگاه پيوسته آنان را از صلبهاى نيكوى پدران برحمهاى پاكيزه مادران منتقل فرمود ( پدران و مادرانيكه همه موحّد و خداپرست بوده و هيچگاه بر خلاف رضاى خدا قدمى بر نداشته بودند ) هرگاه يكى از آنها ميگذشت ديگرى از آنها براى نشر دين حقّ بجاى او قيام ميكرد ( همين طور احكام الهيّه در دست پيمبران دست بدست گردش ميكرد ، و مردم بوسيله آنان هدايت ميشدند ) تا اينكه دين كريم خداوند سبحان بحضرت پيمبر آخر الزّمان تفويض گرديد ( تا آنرا بهمه عالميان رسانده ، و بشر را از وادى گمراهى برهاند ) پس خداوند آنحضرت را از گرامىترين معدنها ، و نيكوترين اصلها رويانيد ، رويانيد او را از همان شجره كه پيمبران ديگر را از آن رويانيده ، و اوصياء خود را از آن برگزيده بود ، خاندان او بهترين خاندانها ، خويشاوندان او بهترين خويشاوندان ،
و شجره او بهترين شجرهها است ، درختش در ( باغ ) حرم روئيده ، و در بوستان مجد و كرم قد كشيده ، داراى شاخهاى است بلند ، و ميوههائى است كه دست هيچكس بآن نرسيده ،
( علىّ ابن ابىطالب و ائمّه طاهرين سلام اللّه عليهم اجمعين شاخ و ميوه اين درختند ، كه هيچكس بپايه علم و دانش و مقام آنها نميرسد ، چنانچه در كتاب بصائر الدّرجات از حضرت صادق عليه السّلام روايت است كه فرمود مراد از آيه شريفه أَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِى السَّماء خانواده محمّداند ) پس پيغمبر اسلام پيشواى پرهيزكاران ، و روشنى ديده هدايت يافتگان است ، چراغى است روشنائيش درخشان ، و ستارهايست كه انوارش تابان ، و آتش زنهايست كه شعلهاش در برق و لمعان است ، استقامت روش او ، و هدايت طريقه او است ، سخنش جدا كننده ( حق از باطل ) و فرمانش از روى عدل و داد است ، آنحضرت هنگامى به پيغمبرى مبعوث شد كه مدّتها بود كسى برسالت نيامده ، و مردم از راه حق منحرف ، و امّتهاى پيمبران پيشين در غفلت و نادانى سرگردان بودند .