ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام كه بخطبه اشباح كه بمعنى اشخاص است معروف ، و آنرا براى آن باين نام ناميدهاند ، كه در آن از آفرينش فرشتگان و آسمانها و زمينها و زمينها و پيمبران و چگونگى آنها سخن رانده شده ، و يكى از بزرگترين خطبى است كه آنحضرت در پاسخ شخصى كه از او درخواست نمود تا خدا را بطورى برايش توصيف نمايد ، كه گويا او را آشكارا مىبيند ، پس حضرت از اين در خواست ( جاهلانه ) خشمناك گرديده و بيان فرموده :
مسعدة ابن صدقه از حضرت جعفر ابن محمّد الصّادق عليهما السّلام روايتكرده كه آنحضرت فرمود اين خطبه را امير المؤمنين عليه السّلام ، روزى در منبر كوفه قرائت فرمودند ، كه مردى نزد آن
[ 213 ]
بزرگوار آمده ، عرض كرد يا امير المؤمنين پروردگار ما را براى ما طورى وصف كن ، كه دوستى و شناسائى ما درباره او زياد گردد : حضرت از اين درخواست بخشم آمده ، بانگ بر مردم زد ، تا براى نماز حاضر شوند ، پس مردم بطورى اجتماع كردند كه مسجد پر از جمعيّت شد ، و در حاليكه رنگ مباركش از فرط غضب تغيير يافته بود ، بمنبر برآمده ، پس از حمد خداى عالم و درود بر رسول معظّم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند :
سپاس ذات مقدّس خداونديرا ، سزا است كه منع عطا و بخشش نكردن مال او را فراوان ننمايد : و عطا دادن و بخشش كردن بثروت و مكنتش نميافزايد : ( زيرا عطايا را گرد نكرده و بلكه ميآفريند ) هر عطا كننده جز خدا مالش كم ميشود ، و هر مانع از عطائى جز او نكوهش شده است ،
( نه ببخشش نكردن دارا ميشود ، و نه ببخشيدن نادار ، فقر و بخل از ذات مقدّسش بدور است منتها صلاح يك بنده در دارائى و ديگرى در نادارى است باقتضاء مصلحت با هر دو رفتار فرموده پس در تمام حالات او بخشنده و جواد است ) اوست كه بنعمتهاى پر فائده و عايدات و بهرههاى بسيار بر بندگانش احسان فرموده ، همگى خلق ريزه خوار ( خوان احسان ) او و او روزى همه را بگردن گرفته ، و قوّت هر يك را اندازهگيرى فرموده ( و بهمان اندازه بايشان ميرساند ) راه را براى كسيكه عاشق و مايل بآنچه كه نزد اوست ( از هدايت و رستگارى در دنيا و سعادت در آخرت ) واضح و آشكار ساخت ، و چه كسى از او درخواست چيزى بكند و چه نكند بخشش او در حق آنكس بيشتر نخواهد بود ( عطاياى مادّى و معنوى از نزد خدا بفراخور حال و استعداد هر كسى است و كم و زياد نخواهد شد ، و اينكه در قرآن و در دستورات ائمّه است كه مردم بدعا كردن و از خدا چيزى درخواست كردن مأمور شدهاند جهتش آنست كه دعا بلياقت و استعداد شخص براى درك فيوضات بيشترى ميافزايد و بخشش زيادترى از جانب خدا او را شامل ميگردد ) او است آنچنان خداونديكه اوّل و ابتدا ( ى موجودات ) و براى او ما قبلى نميتوان تصوّر كرد ، تا گفته شود پيش از او چيزى بوده ، و اوست آنچنان آخريكه برايش ما بعدى نبوده تا گفته شود پس از او چيزى خواهد بود ، ( اوّل اوّلها و آخر آخرها است ، و همواره صفاتش با ذاتش مقرون و توأم ، و هيچيك را بر ديگرى تقدّم و تأخّرى نيست ، و انوار خيره كننده آثار ) او مانع است
[ 214 ]
از اينكه مردمكهاى چشمها به ( كنه ذات ) او رسيده و او را دريابند ، ( او را بچشم سر نتوان ديد چون هلال ، هر ديده جاى ديدن آن ماه پاره نيست ) روزگار ياراى مخالفت او را ندارد تا ( در اثر اين مخالفت ) حالاتى گوناگون ( از قبيل دارائى و نادارى توانائى و ناتوانى ) در وى پديد آيد ، و در مكان ( واحدى ) نميباشد تا منتقل شود ( از جائى بجائى ديگر ) ، و اگر آنچه را كه هنگام نفس زدن از معدنهاى كوهساران ، و در وقت خنديدن صدفهاى خندان درياها ، از طلا و نقره و دانههاى درّ و مرواريد غلطان و خوشههاى مرجان ظاهر ساخته ، و بيرون ميريزند ،
همه را ببخشد ، اين جود و بخشش مؤثّر در آنچه كه نزد او است نبوده ، و از بخششهاى واسعه او نميكاهد ، ( آرى ) البتّه كه در نزد خدا بقدرى نعمتهاى ذخيره شده فراوان است كه ( عقل بشر از آنها آگاهى ندارد و ) درخواستهاى مردم ( از ازل تا ابد ) آنها را تمام نمينمايد ، زيرا خداوند بخشنده ايست كه در خواست سئوال كنندگان ، و أصرار خواستاران بخشش او را كم نگردانده و بخيلش نمينمايد ، ( زيرا كه او موجد نعمت و عطايش هيچگاه معدوم نشود تا بخل لازم آيد )