ترجمة
از خطبههاى آنحضرت عليه السّلام است كه مردم را بجهت اختلافات در دين و پيروى نكردنشان از پيشوايان نگوهش ميفرمايد :
پس از حمد و ثناى خداوند پاك ، و درود بر روان پاكيزه پيمبر ، بدرستيكه خداوند هيچيك از ستمگران گيتى را درهم نشكست ، مگر پس از آنكه مرگ آنان را بتاخير افكنده ، و زندگيشان را وسعت داد ( تا خوب پيمانه ظلمشان لبريز شده ، و از كارهايشان دست بر نداشتند ) و شكستگى استخوان هيچيك از امّتهاى گذشته را بهبودى نبخشيد ، مگر پس از نابوديها ، و رنجهاى بسيار ( پس اگر شما هم احيانا دچار دست ستمگران و ديكتاتوران خودسر شديد خيلى بىتابى و جزع نكنيد ، و بدانيد خدا زود گردن گردنكشان را شكسته و دست جورشان را بر ميتابد ) و در رنجها و سختيها كه باستقبال شما شتافته ، و شما بآنها پشت كردهايد ، محلّى است از عبرت ( من از اينكه شما از گذشته درس عبرت و پندى نياموختيد سخت متعجّبم ) گر چه نه هر دارنده دلى خردمند ، و نه هر دارنده گوشى شنونده ، و نه هر دارنده چشمى بيننده است ( تا با دلى دانا ، و گوشى شنوا ، و چشم بينا ، گذشته را آئينه عبرت آينده قرار داده از آن پند گيرد ، و فريفته نقش و نگار عروس دلفريب جهان نگردد ) وه كه چه قدر من در شگفتم ، و چرا كه بشگفت اندر نباشم ، از كجرويهاى اين گروه گوناگون و اختلافاتى كه در دين با يكديگر دارند ( در صورتيكه دين و كتابشان يكيست معذالك از هم جدا و روى اميال و هوسهاى خود بنام دين عمل ميكند ) نه از دنبال پيمبرى راه بر ميگيرند ، و نه از كردار وصيّى پيروى ميكنند نه بغيب ايمان آورده ( و آنچه را كه از قيامت نديدهاند تصديق ميكنند ) و نه از غيبت و بدگوئى هم ديده ميدوزند ( و اين اختلاف و بىايمانى و عيبجوئى از يكديگر باعث شده كه آنان ) بامور مشتبه عمل كرده ، در راه خواهشهاى نفسانى گام مينهند ( و بر طبق عقيده سخيف و رأى نادرست خويش ) هر چه را كه خوب بدانند خوب ، و هر چه را بد شماراند بد است ، در حلّ مشكلات بخودشان پناهنده شوند ،
و در امر گشايش مبهمات با رأى ( نادرست ) خودشان تكيه زنند ، هر يك از آنان ( را كه بنگرى ) از آنچه كه ( از امر دين ) ميبيند امام و پيشواى نفس خويش است ، و بخيال خام و رأى پوچ خود بندهاى استوار ، و دلايل محكمى ( از پيش خويش ) ساخته ، و بآنها چنگ در افكنده است ( خلاصه بدين و احكام الهى پشت پا زده ، و دل بسته آراء و عقايد ناهنجار خويش است )
[ 204 ]