ترجمة
بندگان خدا ، چه شدند كسانيكه خداوند در دنيا بآنها عمر بسيار و نعمتهاى بيشمار داد ( كجايند آنهائيكه ) تعليم داده شدند ، و دانستنيها را ( از نيك و بد ) دانستند ، پس بآنها مهلت داده شد فرصت را از دست دادند ، در حال سلامتى و رفاهيّت ( گرفتارى ) قيامت را فراموش كردند ، مدّتى دراز مهلتشان دادند ، بخشش نيكوئى دربارهشان نمودند از عذاب الهى تحذيرشان كردند ، بثواب بزرگى اميدوارشان ساختند ( مگر نه اين است كه آنها قدر اين همه نعمت و احسان خداونديرا ندانسته ، و همه را در عيش و لهو و لعب گذراندند ، اكنون در دخمه تنگ كور گرفتار ، و فرداى قيامت بآتش دوزخ مبتلا هستند ) ( اى شنوندگان گرامى بپرهيزيد از گناهانيكه انسان را بورطه هلاكت ميكشاند ، و عيوبى كه خدا را به غضب ميآورد ، اى صاحبان ديدههاى بينا ، و گوشهاى شنوا ، و تندرستى و متاع دنيا ، آيا گريز گاهى ، پناهى ،
خلاصى ، تكيهگاهى ، گريختنى ، ( از چنگال قهر خدا ) هست يا نيست ( اگر نيست ) پس ( از فرمان خوشنودى خدا ) چگونه گريخته ، و بكجا فرار كرده ، و بچه چيز فريفته ميشويد ( مگر نميدانيد ) بهره هر يك از شما از زمين باندازه درازى و پهناى قامت و رخسار او است كه بر خاك بيالايند ( پس بنابر اين اينهمه حرص و آز و زر و وبال و رنج در راه بدست آوردن ثروت براى چيست ، و اين كاخهاى آسمان خراش را كه بناى آنها با خون دل بيوه زنان و استخوان پيكر يتيمان سرپا شد براى كه ميسازيد ) بندگان خداى ، وقت را از كف مگذاريد ( و اكنون كه ) مرگ گلوگير واگذاشته شده ، و جان در تنتان باقى ، زمان براى رستگار شدن مساعد ، بدنها سالم ، موقع مقتضى ، مهلت باقى ، اراده و اختيار برقرار ، وقت توبه و انابت ، و هنگام انجام حاجت
[ 187 ]
و موقع رفع نيازمنديها است ، ( در راه خوشنودى خداوند كوشش كنيد ) و پيش از آنكه فرصت از دست برود و در مكان تنگ گور ، بيم و خوف نابودى در دلتان راه يابد ، و غائب منتظر ( مرگ ) بسر وقت شما بيايد ، و خداى غالب توانا شما را ( بكيفر كردارتان ) بگيرد ( مهيّاى سفر آخرت شويد ، و براى آنجا توشه تهيّه كنيد ، زيرا بعد از آنكه فرصت از كف رفت ديگر افسوس و دريغ فايده نخواهد داشت .
در خبر است : هنگاميكه آن بزرگ مرد سخن آفرين و آن خداوند خطبه و كلام فصيح اين خطبه بديع را انشاء فرمود ، بدنهاى شنوندگان لرزان ، و ديدگانشان گريان ، و دلهايشان مضطرب و نگران گرديد ، و بمناسبت همين كلمات برجسته و نورانى است كه گروهى اين خطبه را بنام غرّاء خواندند