ترجمة
اين خطبه را حضرت در موقعيكه مردم با او بيعت كردند ايراد فرمود :
ذمّه من گروگان سخنهائى است كه ميگويم و خود ضامن گفتارم ميباشم ، هر كه از اطوار گوناگون گيتى و انقلاب رنگارنگ جهان عبرت آموخت هنگام وقوع در شبهات تقوى و پرهيز نگهدار او است ( بنور تقوى باطل مشتبه بحق را تميز ميدهد آگاه باشيد محنت و بلاى شما باز گشته بهمان هيئت و صفتى كه در زمان بعثت پيغمبر خاتم بود ( زمان جاهليّت از پيغمبر پيروى نميكرديد امروز از امام خود اطاعت نمينمائيد ) قسم بآن كسى كه پيغمبر را بحق فرستاد ( اگر دست از اين اختلافات و تشتّت بر نداريد ) درهم آميخته شويد آميختنى سخت و از هم بيخته گرديد بيختنى دشوار ( درد يك امتحان ) برهم زده ميشويد مانند كفگيرى كه ديك طعام را برهم ميزند بطوريكه ارذال پست جانشين اشراف بلند رتبه شوند ، و اشراف بلند رتبه شما جانشين ارذال پست گردند ( عزيزتان خوار و خوارتان عزيز گردند ) پس ماندگان در راه اسلام بر پيشاهنگان سبقت گرفته و پيشاهنگان عقب مانند ، بخدا سوگند كه چيزى را پنهان نداشته و ابدا دروغ نگفتم ( هرچه از پيغمبر خدا شنيده بودم گفتم ) و من از پيش باينمقام آگاهى داده شده بودم ، آگاه باشيد گناهان اسبهاى چموش و لجام گسيخته را مانند كه سوار كرده شده خود را در آتش ميافكند ، و تقوى و پرهيزكارى همچون شتران را ميباشند كه مهارهايشان بدست سوار كرده شدههايشان بوده و آنان را به بهشت وارد ميسازند ، تقوى و پرهيز ، گناه و خطا ، دو راه حقّ و باطلى هستند كه براى هر يك از آن دو اهليست ، و اگر حق كم و باطل بسيار شده است ( جاى تعجّب نيست ) از قديم هم اين چنين بوده اميد است ( در زمان ظهور قائم آل محمّد ص ) حق بسيار شود ( زيرا در غير زمان ظهور آنحضرت ) حق كه ضعيف شده مشكل قوّت گيرد ، سيّد رضى رحمة اللّه
[ 73 ]
عليه گويد : در اين سخن كوچك و مختصر حضرت مواردى از نيكوئى مشاهده ميشود كه تحسين تعريف كنندگان از روى فهم و ادراك نميتواند نيكوئى آنرا بيان سازد و خطّى كه از اين كلام عجيب بانسان ميرسد بيشتر است از بهره و حظّ خود پسندى باو ( فصحا از لطائف بديعى كه در اين سخن است بيشتر از لذّاتى كه از فهم آن برده و بر خود باليدهاند حظّ و لذّت بردهاند ) با وصف اينحال مزايائى از فصاحت در اينكلام است كه زبانها از توصيف آن عاجز و هيچ انسانى بكنه و عمق آن نميرسد و آنچه را من گفتم نمىشناسد مگر كسى كه قدم در وادى فصاحت زده ( و در آن رنج برده ) و اصل و ريشه آن را بدست آورده باشد و تعقّل اينمطلب را جز دانشمندان كامل نمينمايند .