ترجمة
( پس همينكه شروع بنگارش آن كتاب كردم ) ديدم سخن آنحضرت عليه السّلام بر سه قطب ميچرخد ( اوّل ) خطبهها و اوامر ( كه مردم را در آنها بخدا پرستى دعوت فرموده ) ( دوّم ) نامههاى بزرگ و كوچك ( كه بفرمانداران خويش و ديگران در شهرستانها نگاشته ) ( سوّم ) حكمتها و موعظتها ( كه براى ارشاد گمراهان و اثبات حقّ بيان نموده ) پس بتوفيق خداوند تعالى مصمّم شدم بانتخاب خطبههاى نيكو و نامههاى شيوا و حكم و آداب خوب و زيبا در حاليكه براى هر يك از اين بخشها بابى باز كرده و در آن اوراق نانوشته بجا گذاشتم كه هرگاه در اثناء نگارش بچيزهاى مناسبى كه از من فوت شده دست يافتم بجاى خودش بنگارم ، و هرگاه پيش آيد سخنى از آنحضرت كه در اثناى سخنرانيهاى خود بغرض ديگرى ايراد فرموده و غير از آن سباب مذكورهايست كه يادآورى نمودم و قاعده براى آنها مقرّر كردم پس آنرا در هر بابى كه مناسبتر و شبيهتر بآن بود قرار دادم ، و چه بسا كه در اينكار اختيار سخن فصلهائى نامرتب و سخنهاى نيكوى غير منظّم نگارش يافته ( چرا ) براى اينكه منظور من آوردن نكات لطيفه و سخنان درخشنده است نه ترتيب و تنظيم كلمات ( بترتيب كلمات از حيث معنى اهميّتى نداده فقط الفاظ فصيحه را گلچين كردم .
[ 27 ]