فرموده است : ليس فيهم سلقة ابور من الكتاب اذا تلى حقّ تلاوته . . . الى آخره .
توضيح جمله بالا اين است كه هر گاه كتاب خدا به گونهاى تفسير شود كه حقّ مطلب است آن را نادرست مىدانند و به خاطر جهلى كه دارند بدان ارج مىنهند . و هر گاه كتاب خدا از موضع حقيقى خود منحرف شود و مطابق اغراض و مقاصد پست آنها درآيد با گرانترين قيمت آن را مىخرند و بهترين ارزش را براى آنها دارد « سلعه » را براى ارزشيابى استعاره آورده و وجه تشبيه آشكار است و منشأ تمام اين انحرافات نادانى است . همچنين نزد آنها ناشناختهتر از معروف
[ 633 ]
چيزى نيست و اين بدان خاطر است كه مخالف اغراض و خواستههاى آنهاست و معروف را آن قدر ترك مىكنند كه در ميان آنها انجام آن زشت و قبيح شمرده مىشود و در ميان آنها از منكر معروفتر چيزى نيست چون مطابق خواست و ميل آنهاست و آن را دوست دارند .
امام ( ع ) در جاى ديگر مردم را به سه دسته تقسيم كرده است : دانشمند ،
دانشآموز ، و افراد بىارادهاى كه به دنبال هر صدايى راه مىافتند . دو مرد مورد خشمى كه امام ( ع ) در اين خطبه به آنها اشاره كرده است از قسم اوّل اين تقسيم نيستند ، زيرا آن دو داراى جهلى هستند كه مخالف علم است و از قسم سوّم نيز به شمار نمىآيند زيرا آن دو خود را پيشوا مىپندارند و ديگران را به پيروى از خود دعوت مىكنند ، در صورتى كه « همج » چنان كه در كلام امام ( ع ) توضيح داده شد به معناى پيروان بىارادهاند . بنابراين ناچار از قسم دوّم ، يعنى دانشآموز ، خواهند بود . پس از روشن شدن اين موضوع مىگوييم مقصود از دانشآموز كسى است كه به سبب طلب دانش از مرتبه پيروى بىاراده فراتر رفته و ذهن او چيزى از اعتقادات را ضمن آميزش با كسانى كه داراى علم هستند و مطالعه كتاب و غير آن فرا مىگيرد و هنوز به درجه دانشمندانى كه قدرت اظهار نظر و اقامه استدلال دارند نرسيده است بنابراين اعتقادات چنين شخصى يا مطابق با كلّ حقايق و يا مطابق با بعضى از آنهاست و يا اصلاً مطابق با حقايق نيست و با هر يك از اين سه فرض يا خود را مناسب يكى از مناصب دينى مانند فتوا و قضاوت نمىداند يا مىداند ، بدين ترتيب شش قسم پديد مىآيد :
1 اعتقادى مطابق با واقع داشته باشد ولى هيچ يك از مناصب دينى را نپذيرد .
2 اعتقادى مطابق با واقع داشته باشد و آماده پذيرفتن يكى از مناصب دينى باشد .
[ 634 ]
3 اعتقادى مطابق با واقع نداشته باشد و آماده پذيرفتن هيچ يك از مناصب دينى نباشد .
4 اعتقادى مطابق با واقع نداشته باشد و آماده پذيرفتن مناصب دينى باشد .
5 بعضى از اعتقاداتش مطابق با واقع و بعضى از آنها با واقع مطابق نباشد و آماده پذيرفتن مناصب دينى نباشد .
6 بعضى از اعتقاداتش مطابق با واقع و بعضى از آنها با واقع مطابق نباشد و آماده پذيرفتن مناصب ، دينى باشد .
از اقسام شش گانه فوق ، قسم اوّل از اوصاف دو مرد مورد بحث خارج است ، قسم دوّم و چهارم و ششم در شأن دو مرد مذكور است .
اوّلين مرد ( از دو مرد مورد بحث امام در اين خطبه ) جز منصب قضاوت ديگر مناصب را مىپذيرد . و مرد دوّم مورد بحث منصب قضاوت را هم مىپذيرد .
امام ( ع ) در نكوهش اين دو مرد مبالغه كرده و آنها را به جهل و ضلالت نسبت داده است هر چند بعضى از اعتقادات آنها حقّ باشد ، براى آن كه مقدار دانشى كه دارند در برابر جهلشان ناچيز است چه رسد كه فضيلتى براى آنها محسوب شود و به گمراهى انداختن و انتشار باطل در آنها بيشتر است .
قسم سوّم و پنجم در زمره كسانى هستند كه امام ( ع ) از آنها بيزارى جسته و به خدا پناه برده است و آنها را در پايان كلامش با وصف اين كه زندگيشان در جهل و مرگشان در گمراهى است نكوهش كرده است .
خدا به حق داناتر است .
[ 635 ]