بحث نهم در حقيقت توبه است
و امام غزالى گفته است توبه عبارت از
[ 367 ]
معنايى است كه از سه امر تركيب يافته ابتدا علم ، بعد حال و در نهايت ترك .
علم يعنى بنده حق ، زيان گناه را بداند و آن را حجابى ميان خود و ميان حق تعالى در نظر داشته باشد گناه را قيد و بندى بشناسد كه او را از دخول بهشت باز مىدارد . هر گاه اين حقيقت را بداند و از اين طريق يقين غالبى بر قلبش عارض شود ، تأثير نفسانى شديدى در او به وجود مىآيد و اين تأثير نفسانى به سبب فوت خير عظيمى است كه مطلوب هر عاقلى است . اين تألّم را كه بر اثر فوت خواست مطلوب و محبوبش حاصل مىشود پشيمانى مىگويند و اين معناى حالى است كه در مرتبه دوّم توبه است . هر گاه تألّم و رنج بر قلب انسان غلبه كند موجب قصد انجام دو كار مىشود يكى ترك گناهى كه بالفعل در حال انجام است ، دوّم تصميم بر ترك گناهى كه در آينده عمر ، باعث ضايع شدن موضوع مطلوب و محبوب او مىشود . پس حقيقت توبه اين سه مرحله است كه بيان شد .
با تحقق اين سه مرحله انسان آمادگى پيدا مىكند براى تلافى آنچه از خيرات كه از او فوت شده و يا بديهايى كه از او سرزده است .
از توضيح فوق دانسته شد كه علم در تحقق اين خيرات اصل و اساس است به اين دليل كه اگر قلب يقين داشته باشد كه گناهان مانند زهرهاى مهلك و پردههاى حايل ميان او و محبوبش مىباشند . طبعا براى كامل شدن اين نور يقين شعله آتش پشيمانى را در آن مىافكند و رنجش خاطر پديد مىآيد و از اين آتش پشيمانى آمادگى براى تدارك آنچه از دست رفته حاصل مىشود . بنابراين علم ، پشيمانى ، قصد بر ترك گناه در حال و آينده و تلافى امورى كه در گذشته از دست رفته است سه معناى مترتّبى هستند كه بر مجموع آنها توبه اطلاق مىشود .
گاهى توبه بر پشيمانى تنها اطلاق مىشود . در اين صورت علم به منزله انگيزه و ترك به منزله نتيجه بعدى آن است به همين اعتبار است كه امام ( ع ) فرموده است : النّدم توبة . بنابراين لازمهاش علمى است كه موجب پشيمانى شود
[ 368 ]
و تصميمى است كه بر ترك گناه در آينده مفيد واقع شود .
توبه را از دو جهت واجب دانستهاند .
1 توبه موجب رضاى خدا و خشم شيطان است ، درهاى بهشت را مىگشايد ، نفس انسان را براى تابش خورشيد معارف الهى آماده مىكند ، و او را آماده دريافت عطا و بخششهاى ربّانى مىگرداند .
2 به دليل اوامرى كه در قرآن كريم آمده است ، چنان كه خداوند متعال مىفرمايد : يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا تُوبُوا اِلىَ اللَّه توْبَةً نَصُوحا [ 26 ] و نيز به جهت وعده صادق خداوند كه توبهكنندگان را پاداش مىدهد چنان كه مىفرمايد : عَسى رَبُّكُمْ اَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَنْهارُ [ 27 ] و نيز از جهت وعده عذابى كه خداوند بر ترك توبه داده است . آنجا كه مىفرمايد : وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَاُولئك هُمُ الظالِمُونَ [ 28 ] مشابه اينها دلايل فراوان ديگرى است كه بر وجوب توبه دلالت مىكند .
امّا توبه به دو دليل مورد قبول واقع مىشود 1 آيات شريفه قرآن كه از آن جمله است اين آيه شريفه : هُوَ الّذى يَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيّئَاتِ [ 29 ] و اين آيه شريفه : غافِر الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوبِ .
2 پيامبر ( ص ) فرموده است : « من به سبب توبه بنده گناهكار خوشحال مىشوم [ 30 ] » . چون خوشحالى بالاتر از قبول است مطمئناً دليل بر قبول مىتواند
[ 26 ] سوره تحريم ( 66 ) : آيه ( 8 ) : اى مؤمنان به درگاه خدا توبه نصوح كنيد ، باشد كه خدا گناهانتان را ببخشد و شما را به بهشتى وارد كند كه از پاى درختان آن نهرها جارى است .
[ 27 ] سوره تحريم ( 66 ) : آيه ( 8 ) : اى مؤمنان به درگاه خدا توبه نصوح كنيد ، باشد كه خدا گناهانتان را ببخشد و شما را به بهشتى وارد كند كه از پاى درختان آن نهرها جارى است .
[ 28 ] سوره حجرات ( 49 ) : آيه ( 11 ) : هر كس توبه نكند ظالم ستمكار است .
[ 29 ] سوره شورى ( 42 ) : آيه ( 25 ) : خداوند كسى است كه توبه بندگانش را مىپذيرد و گناهان آنها را مىبخشد .
[ 30 ] افرح بتوبته من العبد المذنب .
[ 369 ]
باشد . و نيز پيامبر ( ص ) فرمود : « اگر گناهان شما به بلندى آسمان باشد و پشيمان شويد خداوند بر شما مىآمرزد [ 31 ] . »