اما جامه احرام و خريدن و پوشيدن آن
بايد از پوشيدن لباس احرام به ياد كفن افتاد و شايد هم پوشيدن كفن نزديكتر از پوشيدن لباس احرام باشد . بنابراين از پوشيدن احرام بايد به ياد پوشش انوار الهى بود كه هيچ كس از عذاب خدا ،
جز با پوشش انوار الهى خلاصى ندارد . پس بايد به اندازه توان در كسب انوار الهى كوشيد .
امّا بيرون آمدن از شهر و ديار براى سفر به هنگام خروج بايد حضور ذهنى داشته باشد كه از زن و فرزند جدا مىشود و به سفرى غير از سفرهاى دنيا و رو به خدا مىرود و بايد توجّه داشته باشد كه نتيجه اين سفر اين است كه به پيشگاه پادشاه پادشاهان و بزرگ بزرگان و در زمره زائرينى است كه او را به طواف كعبه فرا خواندهاند و او اجابت كرده است ، و شوق آن چيزى را در سر دارد كه مشتاق بود . و علايق را قطع كرده و از مردم جدا شده و روى به خانه خدا آورده است و اميدوار است كه به وجه خداوند كريم نظر افكند . در دل بايد اميد وصول به پيشگاه خداوند و قبولى اعمالش را از باب تفضّل خداوند داشته باشد .
بايد معتقد باشد كه اگر پيش از رسيدن به طواف خانه بميرد خدا را ملاقات كرده و بر او وارد شده است . چنان كه خداوند مىفرمايد : وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتهِ مُهاجِراً اِلى اللَّه وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَى اللَّه [ 16 ] بايد از مشاهده گردنههايى كه در راه وجود دارد گردنههاى آخرت را به ياد آورد . و از مشاهده درندگان و مارها ، حشرات قبر را ، و از ترس صحراها وحشت گور و تنهايى را به ياد آورد ،
همه اين مشكلات انسان را به سوى خدا سوق داده و امر معاد را به انسان تذكّر مىدهد .
[ 16 ] سوره نساء ( 4 ) : آيه ( 100 ) : هر كس از خانهاش خارج شود و به سوى خدا و رسولش هجرت كند و سپس مرگش فرا رسد ، اجرش بر خداست .
[ 460 ]