فرموده است : و منهم الثّابتة في الارضين . . . تا لقوائم العرش اكنافهم .
چنان كه از بسيارى روايات استفاده مىشود اين صفات در وصف ملائكه حامل عرش بيان شده است . پس بىمناسبت نيست كه در كلام امام ( ع ) منظور همان فرشتگان باشند . اين موضوع از ميسره بدين عبارت روايت شده است : « پاى آن فرشتگان در زمين پايين و سرهايشان عرش را شكافته است . چنان خاشعاند كه چشمهايشان را بخوبى باز نمىكنند ، از ساكنان آسمان هفتم خداترسترند و
[ 45 ] سوره آل عمران ( 30 ) : آيه ( 30 ) : روزى كه هر نفسى آنچه را از خير و شر انجام داده است آماده مىيابد و دوست مىدارد كه ميان او و آن اعمال فاصله زيادى وجود داشته باشد .
[ 46 ] سوره اسراء ( 17 ) : آيه ( 13 ) : روز قيامت براى انسان كتاب گشودهاى را ظاهر مىسازيم و به او مىگوييم كتابت را بخوان و خودت براى حسابرسى خويش كافى هستى .
[ 47 ] سوره عاديات ( 100 ) : آيه ( 9 ) : آنگاه كه از قبرها برانگيخته شوند آنچه در سينههاست بروز كند .
[ 345 ]
باز ساكنان آسمان هفتم بيشتر از آسمان ششم از خدا مىترسند و به همين ترتيب تا آسمان دنيا » .
ابن عبّاس از پيامبر ( ص ) نقل كرده است كه « در عظمت پروردگار فكر نكنيد ولى در خلق فرشتگان فكر كنيد زيرا يكى از آنها كه اسرافيل نام دارد زاويهاى از زواياى عرش را بر دوش دارد ، در حالى كه پاهاى او در زمين پايين است و سرش از آسمان هفتم بالاتر قرار دارد و در برابر عظمت خداوند چنان كوچك است كه گويا وصع است ( وصع پرنده بسيار كوچكى است ) » .
باز از ابن عبّاس نقل شده است كه « وقتى خداوند حَمَله عرش را آفريد به آنها دستور داد كه عرش را حمل كنيد ، آنها نتوانستند ، سپس به آنها فرمود بگوييد :
لا حَولَ وَ لا قوَةَ اِلاّ باللَّه . وقتى كه اين جمله را ادا كردند پاهايشان توانايى يافت و تا زمين هفتم فرو رفت و استوار نمىشد . سپس بر پاى هر يك از فرشتگان اسمى از اسمهاى خداوند نوشته شد آنگاه پاهايشان استوار شد .
معناى صحيح اين خبر اين است كه وجود ، بقا ، حول و قوّه فرشتگان در وظيفهاى كه بر عهده دارند از حول و قوّه خداست . پس اگر خداوند سبحان آنها را آفريده و به آنها دستور حمل عرش را داده است بايد در آنها به حول و قوّه الهى ،
توانايى اين كار باشد و اگر حول و قوّه الهى نبود ، قادر به حمل ذرهاى از ذرات مخلوقات و آفريدهها نبودند چه رسد به اين كه كارگردانى عرش را كه از بزرگترين جرمهاى عالم است به عهده داشته باشند .
با توجّه به توضيح مطلب فوق مىگوييم : آنها كه معتقدند فرشتگان داراى جسماند لزوماً بايد صفات مذكور در كلام امام ( ع ) را به صورت امرى ممكن حمل بر ظاهرشان كنند ، در اين صورت معناى كلام اين خواهد بود كه خداوند بر همه ممكنات قادر است و امّا آنها كه فرشتگان را از جسميت منزه دانستهاند معتقدند كه خداوند سبحان فرشتگان را آفريد و آنها را مسلّط بر اجرام آسمانها و
[ 346 ]
كارگردان عالم كون و فساد و وسيله براى آنچه كه در جهان به وجود مىآيد قرار داد . بنابراين با اجازه خدا از نظر علمى بر آنچه كه در آسمان و زمين است مسلطاند . بنابراين منظور از ثبوت قدمهايشان در بطن زمين كنايه است از ثبوت ادراكاتشان كه به اسم خداوند و دانشى كه عطا فرموده است در كارگردانى اين جهان استقرار يافتهاند و در باطن موجودات نفوذ پيدا كردهاند و از آسمان بلند درگذشتهاند ، كنايه از برترى عقلى آنهاست و از كنارههاى آسمان برتر رفتهاند كنايه از اين است كه انديشه عقلى آنها فراتر رفته است .
اين كه امام ( ع ) فرمود : « شانههاى آنها با قوائم عرش مناسبت دارد مقصودش اين است كه در ثبات و بقا شبيه و مناسب قوائم عرشاند بدين معنى كه تا عرش برپاست آنها ثبات و بقا دارند .
اگر سؤال شود كه آيا براى عرش غير از فرشتگان مذكور پايههايى وجود دارد كه اين دسته از ملائكه مناسب آن پايههايى باشند يا خير ؟ در پاسخ مىگوييم كه مطابق اخبار رسيده براى عرش پايههايى است . از امام صادق ( ع ) از پدرش از جدّش رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : « ميان هر پايهاى از پايههاى عرش تا پايه ديگر مسافتى است كه هشتاد هزار سال يك پرنده تيز پرواز بپيمايد » .
بعضى از محققان گفتهاند عرش داراى هشت پايه است و خداوند تعالى به هر يك از فرشتگان هشتگانه حامل عرش ، حمل و اداره كردن يك پايه را سپرده است . پس از دانستن اين موضوع مىگوييم كه احتمال دارد سخن امام ( ع ) درباره پايههاى عرش اشاره به اين باشد كه چون شانه محلّ شدّت و قوّت است امام ( ع ) كتف را براى قدرت و قوّتى كه خاصّ هر فرشته است استعاره آورده باشد كه با همان نيرو كارهاى قوائم عرش را عهدهدار هستند . شكّى نيست كه ميان
[ 48 ] روى عن جعفر بن محمد الصادق ( ع ) عن ابيه عن جده ( ص ) انّه قال : انّ بين قائمين من قوائم العرش و القائمة الاخرى خفقان الطير المسرع ثمانين الف عام .
[ 347 ]
هر پايهاى از پايههاى عرش و بين قدرتى كه آن را اداره مىكند مناسبتى برقرار است كه به آن لحاظ خداوند سبحان فرشته خاصّى را به حمل آن پايه گماشته است و همين است معناى جمله امام ( ع ) كه فرمود : المناسبة لقوائم العرش اكنافهم و بعيد نيست چنان كه لفظ اقدام را براى فرشتگان استعاره آورده است ،
لفظ اكناف را نيز استعاره آورده باشد ، به دليل تشبيه قيام فرشتگان در انجام امر خدا براى حمل عرش ، به قيام استوانههايى كه هر يك از ما خانه خود را بر آن استوار مىداريم . بنابراين فرشتگان مناسب و مشابه پايههايى هستند براى عرش كه بر آنها عرش استوار شده بىآنكه عرش به غير از آنها پايهاى داشته باشد يعنى آنها شبيه پايههاى عرشاند .