بحث سوّم اقسام مجاز .
مجاز يا در لفظ مفرد يا در تركيب و يا در هر دو واقع مىشود :
1 مجاز مفرد مانند به كار بردن لفظ « اسد » براى مرد شجاع و لفظ « حمار » براى شخص كند فهم .
2 مجاز مركب و آن اين است كه هر لفظى از الفاظ مفرد در معناى قراردادى خود به كار رفته باشد ولى تركيب سخن مطابق آنچه كه در حقيقت است نباشد مانند قول خداوند متعال : « وَ اَخْرَجَتِ الْأرضُ اثقالَها » و قول شاعر :
اشاب الصّغير و افنى الكبير
كرّ الغداة و مرّ العشىّ [ 48 ]
اين دو نوع مجاز را مجاز عقلى مىگويند زيرا نسبت خارج كردن اثقال به زمين و پير كردن خردسالان و نابود كردن پيران به گذشت شب و روز طبق حكم عقل ، از فاعل حقيقى ، يعنى خداوند ، دور شده و به غير فاعل حقيقى نسبت داده شده است .
[ 48 ] گذشت شب و روز خردسالان را پيرو پيران را نابود مىسازد .
[ 93 ]
3 مجاز مفرد و مركب با هم مانند سخنى است كه نسبت به كسى كه او را دوست مىدارى مىگويى : احيانى اكتحالى بطلعتك ، ديدار تو مرا زنده كرد .
زيرا احيا و اكتحال دو لفظ مفردى هستند كه در غير معناى قراردادى به كار رفتهاند ( احيا به معناى زنده كردن و اكتحال به معناى سرمه كشيدن است ) و باز نسبت دادن احيا به اكتحال مركّب مجازى است زيرا در واقع مناسبتى بين احيا و اكتحال وجود ندارد . اين تقسيم بندى در مجاز از عبد القاهر نحوى است .