بحث سوم فرشتگان داراى انواع فراوان و مراتب متفاوتى به شرح زير مىباشند :
مرتبه اوّل فرشتگان مقرّباند ، همچنان كه خداوند متعال مىفرمايد : لَنْ يستَنكِفَ المَسيحُ اَنْ يَكُونَ عَبداً للَّه وَ لا الملائكَةُ المُقرَّبون [ 35 ] .
مرتبه دوّم فرشتگانى كه عرش الهى را حمل مىكنند خداوند متعال مىفرمايد : الّذينَ يَحْمِلُونَ العَرْشَ باز مىفرمايد : وَ يَحمِلُ عَرْشَ رَبّكَ فَوقَهُم يَوَمئذٍ ثَمانِيَة .
مرتبه سوّم فرشتگانى كه بر اطراف عرش مىچرخند چنان كه خداوند متعال مىفرمايد : « وَ تَرَىَ الْملائكَةَ حافِّينَ مِنْ حَوْلِ العَرْشِ » [ 36 ] .
مرتبه چهارم : فرشتگان آسمانها و كرسى هستند .
مرتبه پنجم فرشتگان عناصر طبيعى قرار دارند .
مرتبه ششم فرشتگان گماشته بر تركيبات نبات و معدن مىباشند .
مرتبه هفتم فرشتگان حافظ و نويسندگان كراماند . در اين باره خداوند متعال مىفرمايد : وَ اِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ كِراماً كاتِبينَ و از جمله اين فرشتگاناند معقّبات كه در اين آيه شريفه خداوند متعال به آنها اشاره فرموده است : لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحفَظُونَهُ مِنْ اَمْرِ اللَّه [ 37 ] .
مرتبه هشتم فرشتگان بهشت و خزانهداران آنند . خداوند تعالى در اين باره فرموده است : وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَليْكُمْ .
[ 35 ] سوره نساء ( 4 ) : آيه ( 172 ) : هرگز مسيح و فرشتگان مقرّب از بنده خدا بودن ابا ندارند .
[ 36 ] سوره مؤمن ( 39 ) : آيه ( 75 ) : فرشتگان را مىبينى كه بر اطراف عرش دور مىزنند .
[ 37 ] سوره رعد ( 13 ) : آيه ( 11 ) : براى خدا فرشتگانى است كه پياپى مىآيند ، از پشت سر و پيش رو ،
انسان را به فرمان خدا حفظ مىكنند .
[ 330 ]
مرتبه نهم فرشتگان گماشته بر آتش . حق متعال فرموده است : عَلَيها مَلائكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ و در جاى ديگر فرموده است : عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَر و باز فرموده است : وَ ما جَعَلْنا اَصْحابَ النّارِ اِلا مَلائكَةٍ [ 38 ] پس از دانستن مراتب فرشتگان مىگوييم همه دانشمندان بر اين اتفاق نظر دارند كه فرشتگان موجودات جسمانيى نيستند كه مانند انسان و چهار پايان رفت و آمد داشته باشند بلكه درباره فرشتگان دو قول است :
اوّل قول متكلّمان كه معقتدند فرشتگان اجسام نوارنى و الهى هستند ،
وجودشان خير و سعادت است ، بر انجام كارهاى سخت و توانايند ، داراى عقل و فهم مىباشند ، بعضى از آنها نزد خدا قرب و منزلت داشته و از نظر درجه كاملترند ،
خداوند متعال از آنها چنين حكايت مىكند : وَ ما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلُومٌ [ 39 ] .
قول دوّم قول غير متكلّمان است ، آنها معتقدند كه فرشتگان جسم نيستند ،
بعضى از آنها از جسميّت و دخالت در اجسام مجرّدند ، بعضى از فرشتگان از جسميّت مجردند ولى از دخالت در اجسام مجرد نيستند و بعضى از آنها مجرد نيستند ، جسمانى و حلول كننده در اجسام و قائم به اجسام هستند . براى غير متكلّمان در ترتيب درجات ياد شده تفصيلى به شرح زير است :
امّا فرشتگان مقرّب اشاره است به ذوات مبرّا از جسميّت و جهت و نياز به غير و تصرّف در امور جسمانى .
فرشتگان حمل كننده عرش الهى ارواحى هستند كه به تنظيم كارهاى عرش گماشته شدهاند ، تنظيم كننده كار عرش هشت فرشتهاى هستند كه در قرآن آمده است : وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُم يَوْمَئذٍ ثَمانِيَة و اينان رؤساى فرشتگانى
[ 38 ] سوره مدّثر ( 75 ) : آيه ( 31 ) : و ما خازنان دوزخ را غير فرشتگان قرار نداديم .
[ 39 ] سوره صافّات ( 37 ) : آيه ( 164 ) : هيچ يك از ما فرشتگان نيست جز اين كه او را در بندگى حق مقام معيّنى است .
[ 331 ]
هستند كه تنظيم كارهاى كرسى و آسمانهاى هفتگانه را بر عهده دارند . توضيح اين كه كرسى و آسمانها به منزله بدن آن فرشتگان است و اينها اشخاصى هستند كه با بدنهايشان عرش را بالاتر از فرشتگان ديگر حمل مىكنند .
امّا فرشتگان گرداگرد عرش الهى ارواحى هستند كه حامل كرسى و گماشته و مسلّط بر آن مىباشند . فرشتگان آسمانها ارواحى هستند كه بر آسمانها گماشته شدهاند و كارهاى آسمان از حركت و اراده به اذن خداوند متعال در اختيار آنهاست .
همچنين فرشتگان عناصر ، كوهها ، درياها ، صحراها ، خشكيها و ديگر تركيبات از معدن و نبات و حيوان هر يك با اختلافى كه دارند بر انجام فعل مخصوصى موكّلاند .
درباره فرشتگان حافظ و نويسندگان كرام چند قول آمده است به ترتيب زير :
1 بعضى گفتهاند خداوند متعال طبايع متضاد را مخلوط و عناصر بيگانه با يكديگر را در هم آميخت و از اين آميزش و خلط ، آمادگى فراهم شد كه نفس مدبّر و قواى حسّيه محرّكه را بپذيرد . بنابراين منظور از فرشتگان حافظى كه خداوند آنها را فرستاده است همين نفوس و قوايى است كه طبيعت را در آميختگى و ويژگى اعمالشان حفظ مىكنند و آنچه را كه در الواح خود مىنگارند صورت كارهايى است كه نفوس انجام مىدهند تا در روز قيامت بر عليه خود آنها شهادت دهند ، چنان كه خداوند تعالى فرموده است : قالوُا شَهِدْنا عَلى اَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُم الْحَيوةِ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَلى اَنْفُسِهِمْ اِنَّهُمْ كانُوا كافِرينَ [ 40 ] .
معقّباتى كه از پيش رو و پشت سر حافظ انسانند همينها هستند . بنا به قولى حفظه براى بندگان غير از حفظه عليه آنها مىباشند و كاتبان نيز دو دستهاند .
[ 40 ] سوره انعام ( 6 ) : آيه ( 130 ) : آنها مىگويند گواهى مىدهيم بر ضدّ خودمان و زندگى دنيا آنها را فريب داد و بر زيان خود گواهى مىدهند كه كافر بودند .
[ 332 ]
بزودى توضيح بيشترى خواهيم داد .
2 بعضى از قدما گفتهاند نفوس بشرى و ارواح انسانى باطناً مختلفاند .
بعضى نيكوكار و بعضى شرور ، بعضى كند فهم و بعضى زيرك ، بعضى بدكار و بعضى عفيف ، بعضى آزاده و بعضى پست ، بعضى شريف و بعضى دنىّ مىباشند . براى هر طايفهاى از اين ارواح زمينى ، روحى آسمانى است كه نسبت به ارواح پست زمينى مانند پدرى مهربان و آقايى بخشنده در كارهاى مهم ، آنها را يارى مىدهد ، چه در خواب و چه در بيدارى ، گاهى به طريق رؤيا و گاهى به گونه الهام . همان روح آسمانى مبدأ است براى آنچه كه از خير و شرّ در آن روح زمينى پديد مىآيد . اين مبادى در اصطلاح علما ، طبيعت تامّ ناميده مىشود . يعنى آن ارواح فلكى در طبيعت ، نسبت به ارواح زمينى كامل و تمام هستند و همان ارواح فلكى حافظ منافع انسان و ضرر و نيازهاى او مىباشند چنان كه خداوند متعال فرموده است : فى صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ بِاَيْدى سَفَرةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ [ 41 ] .
3 بعضى ديگر گفتهاند كه براى نفوس وابسته به اين اجساد با نفوسى كه از بدن جدا شدهاند همگونى و مشابهت مىباشد . پس نفوس جدا شده از بدن به گونهاى ميل و كشش به نفوسى دارند كه از بدن جدا نشدهاند ، زيرا ميان نفوس مشابهت و موافقتى وجود دارد . بنابراين نفوس مفارق از بدن نفوس مرتبط با بدن را مطابق طبعشان يارى مىدهند و بر آنها گواهند چنان كه خداوند تعالى فرموده است : ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائقٌ وَ شَهيدٌ [ 42 ] .
[ 41 ] سوره عبس ( 80 ) : آيات ( 13 تا 16 ) : در الواح پر ارزش ثبت است الواحى و الاقدر و پاكيزه ، به دست سفيرانى است ، و لا مقام و فرمانبردار و نيكوكار .
[ 42 ] سوره ق ( 50 ) : آيه ( 18 ) : هيچ سخنى را انسان تلفظ نمىكند مگر نزد آن فرشتهاى مراقب و آماده است و هر انسانى كه وارد محشر مىشود يك سوق دهنده و يك گواه همراه اوست .
[ 333 ]
اما فرشتگان بهشت : بايد توجّه داشت كه هشت بهشت در قرآن نام برده شده است كه عبارتند از جنّت نعيم جنّت فردوس جنّت خلد جنّت مأوا جنّت عدن جنّت دارالسلام جنّت دارالقرار و جنّتى كه پهناى آن به مساحت زمين و آسمانهاست كه براى پرهيزكاران آماده شده است و بر بالاى همه اينها عرش پروردگار صاحب جلال و اكرام قرار دارد .
پس از دانستن اين حقيقت ، براى بهشتهاى نامبرده ، ساكنان و نگهبانانى از فرشتگان وجود دارد . اما ساكنان بهشت فرشتگانى هستند كه از عبادت پروردگارشان تكبّر نمىورزند ، شب و روز آماده تسبيح گفتناند و خستگى ندارند و همانها فرشتگانى هستند كه در بهشت با بندگان صالح و مخلص خدا با مهربانى و بشارت برخورد مىكنند . توضيح اين كه انسان مطيع ، هر گاه در فرمانبردارى به كمال برسد و به آخرين درجه صورت انسانى نايل شود و به وسيله اعمال نيك و آنچه از كارهاى پاكيزه انجام مىدهد و مستحق صورت ملكى و رتبه آسمانى شود ، فرشتگان پاكيزه با مهربانى و رحمت و شفقت او را ملاقات مىكنند و با روح و ريحان از او استقبال به عمل مىآورند ، چنان كه قابلهها و دايهها فرزندان پادشاهان را به بهترين جامههاى دنيا و لباسهاى سندس و استبرق مىآرايند ، و از بهترين عطرها استفاده مىكنند ، اين فرشتگان نيز با بندگان صالح خدا با شادى و شادمانى برخورد مىكنند و آنها را به تماشاى بهشت مىبرند از لذّتها و خوشيها امورى را به آنها نشان مىدهند كه در اين دنيا چشمى نديده ،
گوشى نشنيده و حتّى به قلب هيچ انسانى خطور نكرده است . با بندگان حضرت حق در بهشت تا وقتى خدا بخواهد با برخوردارى از بخشش غير قابل انقطاع مىمانند . و اخبار بهشتيان را به اهل دنيا در خواب مىنمايانند و هر گاه روز قيامت كبرا فرا رسد فرشتگان رحمت با بندگان صالح خدا به بهشت پر نعمت با شادى پايانناپذير پرواز مىكنند . در آن بهشت مرگى وجود ندارد در غرفههايى كه
[ 334 ]
بالاى آنها نيز غرفههايى وجود دارد و در پايين غرفهها رودها جارى است اقامت مىكنند . و سرانجام كلامشان اين است كه سپاس سزاوار پروردگار جهانيان است .
بعضى از حكماى اسلامى گفتهاند : فرشتگانى كه با روح و ريحان بندگان صالح را ملاقات مىكنند موجودات روحانى كره زهره و مشترى هستند . گويا اينها مىخواهند بگويند نفوس پاك و سعادتمند انسانى هر گاه از بدن جدا شود قوّه واهمه را به همراه خود دارد و صور خيالى پديد آمده بر اساس وعده الهى درباره بهشت ، باغها ، نهرها ، ميوهها ، حورالعين ، كأس معين ، لؤلؤ و مرجان و ولدان و غلمان بر حسب استعداد و طهارت آن نفوس و اميدوارى ثواب آخرت به صورتهاى عقلى در نهايت ارزشمندى و زيبايى و متناسب صور خيالى امور ياد شده براى او ايجاد مىشود .
چون ستاره زهره و مشترى اثر كاملى در آماده كردن نفوس براى صور خيالى زيبا و شادى و شادمانى دارند . به همان گونه كه به جنبه روحانى اين دو ستاره كارهاى نيك نسبت داده شده است برخورد انسان نيز بعد از مفارقت از بدن با مهربانى و رحمت و شفقت به جنبه روحانى آن دو ستاره نسبت داده شده است .
امّا خزانه داران بهشت : بعيد نيست كه به اعتبارى همان ساكنان بهشت باشند ولى به لحاظ وظايفى كه دارند خازن نام گرفتهاند . توضيح اين كه ، خازن سرپرست درهاى خزانه براى گشودن در خزانه و تقسيم خزانه بين مستحقان به اذن پروردگار است ، و همچنين بستن در آنها و بازداشتن غير مستحق از دسترسى به محتواى خزانه از جمله وظايف اوست . چون ملائكه خازن سرپرست افاضه كمالات ، تقسيم نعمت و احسان به مستحقان ، نگهبانى و باز داشتن غير مستحق از اموال خزانه ، و نوازش مستعدان و فرمانبرداران به اذن خدا و حكمت او مىباشند . به اين اعتبار بر آنها خزانهدارى بهشت صدق مىكند . اينان همان
[ 335 ]
كسانى هستند كه از هر درى بر مؤمنان وارد شده و مىگويند : درود بر شما به خاطر آنچه كه صبر كرديد چه زيباست خانه آخرت .
بعضى از دانشمندان گفتهاند هر گاه بندهاى نفس خود را رياضت بدهد تا به كمال مرتبه قوّه نظرى و مراتب قوّه عملى برسد ، او به وسيله هر مرتبهاى از آن مراتب براى كمال خاصى كه از جانب خدا به او افاضه مىشود آمادگى پيدا مىكند .
فرشتگان به نزد او مىآيند و از هر بابى با سلام و تحيّت و اكرام وارد مىشوند .
رضاى به قضاى خدا ، خير باشد يا شر ، باب بزرگى از آن ابواب است .
پس فرشتهاى كه از اين در وارد شود به رضاى خدا وارد مىشود ، چنان كه خداوند تعالى فرموده است : رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُم وَ رَضوا عَنْهُ و همان رضوان خازن جنان است .
امّا فرشته آتش ، بعضى از فضلا گفتهاند : آنها نوزده نوع فرشته مأمور زبانه آتشاند كه فرمان خدا را عصيان نمىكنند . پنج دسته آنها همانهايى هستند كه به اذن خدا اخبار را از خارج به داخل جهنم منتقل مىكنند . يك رئيس ، دو خازن ،
يك دربان ، و يك فرشته كارگر دارند . و دو فرشته غضب و شهوت و هفت نفر ديگر گماشته بر امر غذاى جهنّميان مىباشند . توضيح اين كه هر گاه روز قيامت كبرا فرا رسد و انسان از كسانى باشد كه زندگى دنيا را براى خود به آن حدّ انتخاب كرده كه جايگاهش جهنم شده باشد ، اين نوزده فرشته عذاب او را به خاطر انجام زشتيها ، و ارتكاب گناه و دورى از فرمان خدا به جهنم منتقل مىكنند . خداوند تعالى فرموده است : وَ اَنْ لَيْسَ لِلانْسانِ اِلاّ ما سَعى وَ اَنَّ سَعْيَهُ سَوفَ يُرى ثُمَّ يُجْزيهُ الجَزاءَ الاَوْفى وَ اَنَّ اِلى رَبِّكَ المُنْتهى [ 43 ] .
[ 43 ] سوره نجم ( 53 ) : آيه ( 39 ) : و اين كه براى آدمى جز آنچه به سعى ( و عمل ) خود انجام داده ( ثواب و جزايى ) نخواهد بود و البتّه انسان پاداش سعى و عمل خود را ( در دنيا و برزخ ) بزودى خواهد ديد سپس ( در آخرت ) به پاداش كاملترى خواهد رسيد و كار خلق عالم به سوى خدا منتهى مىشود .
[ 336 ]
اين نوزده فرشتهاى كه بعضى فضلا گفتهاند ، فرشتگان آتشاند . ولى با انسان فرشتگان ديگرى از فرشتگان بهشت همراهند ، توضيح اين كه هر گاه انسان فرشتگان را در دنيا مطابق اوامر خدا به استخدام درآورد و در فرمانبردارى خدا با آنها موافقت كند بىآنكه از آنها چيزى كه خلاف خلقشان است بخواهد به وسيله آنها از ارتكاب محارم و نواهى خداوند به دور مىماند . توفيق را از خدا آرزو مىكنم .