فرموده است : و لا تحصى نعمائه العادّون
منظور حضرت از اين جمله اين است كه انسان بر جزئيّات نعمتهاى خدا و شمارش آنها به دليل كثرتشان قادر نيست . اين موضوع به دليل عقل و نقل ثابت شده است ، دليل نقلى سخن حق تعالى است كه مىفرمايد : وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّه لا تُحصُوها [ 4 ] اين آيه شريفه مصدر و منشأ اين حكم مىباشد .
امّا دليل عقلى اين است كه نعمتهاى خدا نسبت به بندگان دو گونه ظاهرى و باطنى است چنان كه سخن حق تعالى : اَسْبَغ عَلَيْكُم نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً [ 5 ] بر اين مطلب دلالت دارد .
براى روشن شدن اين حكم عقل ، بعضى از جزئيّات نعمتهاى خداوند بر بندگان را يادآورى مىكنيم ، از جمله نعمتهاى خداوند متعال براى انسان اين است كه انسان را نزد فرشتگان گرامى داشت و او را مسجود و مخدوم آنها قرار داد و فرشتگان در خدمت كردن به انسان داراى مراتبى هستند . نزديكترين و خصوصىترين فرشتگان به انسان را يادآور مىشويم . نزديكترين فرشتگان به انسان آنهايى هستند كه اصلاح بدن انسان را سرپرستى و عهدهدار خدمات روزانه او مىباشند ، گرچه در اين كار نيز درجاتى دارند . خداى سبحان براى آنها رئيسى قرار داده كه به منزله وزير مشفق انسان است و وظيفهاش تشخيص كارهاى اصلح و انفع براى اوست و در نزد فرشته رئيس ، فرشته ديگرى كه به منزله دربان و فرمانبردار اوست قرار داده و وظيفه او تشخيص صداقت دوستان و عداوت دشمنان فرشته رئيس است . براى فرشته دربان فرشتهاى حافظ و
[ 4 ] سوره ابراهيم ( 14 ) : آيه ( 34 ) : اگر بخواهيد نعمتهاى خدا را بشماريد نمىتوانيد .
[ 5 ] سوره لقمان ( 31 ) : آيه ( 20 ) : نعمتهاى ظاهرى و باطنىاش را بر شما تمام كرد .
[ 251 ]
نگهدارنده قرار داده است تا آنچه از امور را تشخيص مىدهد ضبط كند تا در موقع نياز به فرشته وزير ارائه كند و در مقابل فرشته دربان دو فرشته ديگر قرار داده است كه يكى از آن دو ، فرشته غضب است و به منزله رئيس پليس مىباشد كه به نزاعها و دشمنيها و زد و خوردها و انتقامها مىپردازد و ديگر فرشته لذّت است كه عهدهدار خواستههاى انسان در طلب و دستور و فراهم سازى است .
و در خدمت فرشته لذت ، فرشتگان ديگرى هستند كه در فراهم ساختن آنچه آن فرشته امر مىكند كوشش مىكنند . علاوه بر فرشتگان فوق هفت فرشته ديگر را مقرر داشته است كه وظيفهشان اصلاح غذاى انسان مىباشد . اوّلى موظّف است كه غذاى انسان را به داخل معده جذب كند زيرا غذا به خودى خود وارد معده نمىشود . اگر انسان غذا را در دهان بگذارد و براى آن جاذبى نباشد داخل معده نمىشود ، دوّمى مأمور حفظ غذا در معده است تا تمام مراحل پخت و حصول غرض از آن به دست آيد ، سوّمى بر مراحل پخت غذا در معده و آماده شدن آن براى جذب مأمور است ، چهارمى وظيفه تقسيم شيره غذا را در بدن كه ( بدل ما يتحلّل ) قرار مىگيرد به عهده دارد ، پنجمى آنچه را فرشته چهارمى به او مىرساند متناسب نياز هر عضو از لحاظ مقدار و نوع ، تقسيم مىكند و اين دو به هم كمك مىكنند ، يكى آغاز مىكند و ديگرى به انجام مىرساند ، ششمى از غذا شكل ظاهرى خون را به وجود مىآورد ، هفتمى وظيفه دفع فضولات غير سودمند را از معده انجام مىدهد .
بعد از اينها خداوند متعال پنج نيروى ديگر در اختيار انسان قرار داده است كه وظيفه آنها خبر دادن از خارج به بدن انسان مىباشد [ 6 ] . و براى هر يك از آنها روش خاص و كار معيّنى را مقرر داشته است و براى آنها رئيسى قرار داده است كه
[ 6 ] منظور حواس پنجگانه ظاهرى است .
[ 252 ]
آنها را به كار بگمارد و در امور خود به آن مراجعه كنند و براى آن رئيس خزانهدار و نويسندهاى قرار داده تا آنچه خبر به او مىرسد ضبط كند ، سپس ميان اين خزانهدار و خزانهدار اوّل رشته نيرومندى كه در حركت ، سريع الانتقال مىباشد تعيين فرموده كه قادر است در يك لحظه از مشرق به مغرب و از دل زمين به بلندى آسمان عروج كند و به تصرّفات شگفتآورى تواناست و آن را گاهى مشاور وزير و گاهى مشاور دربان قرار داده است . و به فرمان وزير و توسط حاجب به بررسى دو خزينه و مراجعه به خازنان گماشته شده است و اين همان فرشتهاى است كه خداوند تعالى اداره بدن ( جسم ) را به او سپرده است و او را از نزديكترين فرشتگانى كه در انسان تصرّف دارند به خدمت او گمارده است . پس از فرشتگان نامبرده اصناف ديگرى از فرشتگان زمينى و آسمانى كه هر يك وظيفه خاصّى دارند در خدمت انسان قرار داده است ، مانند فرشتگان موكّل به حيوانات كه موجب نفع حيوان به انسان و تسلّط انسان بر آنها مىشود ، و فرشتگان موكّل بر نباتات و معادن و عناصر چهار گانه [ 7 ] و فرشتگان آسمانى كه عدد آنها را جز خداوند تعالى كسى نمىداند چنان كه خداوند تعالى فرموده است وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ اِلاَّ هُوَ [ 8 ] .
هر يك از اين فرشتگان به كار و مقام خاصّى گماشته شدهاند كه از وظيفه خود تجاوز و تعدّى نمىكند . چنانكه خداوند متعال از آنها چنين حكايت مىكند : وَ مِنّا اِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ [ 9 ] .
اين فرشتگان همگى در جهت منافع و مصالح انسان از آغاز زندگى تا مرگ او به فرمان مدبّر حكيم انجام وظيفه مىكنند و اينها سواى فرشتگانى كه در
[ 7 ] آب ، باد ، خاك ، آتش .
[ 8 ] مدثّر ( 74 ) : آيه ( 31 ) : شمار سپاهيان پروردگار تو را جز او كسى نمىداند .
[ 9 ] سوره صافات ( 37 ) : آيه ( 164 ) : هيچ يك از ما ( فرشتگان ) نيست مگر اينكه جايگاهى معيّن دارد .
[ 253 ]
رابطه با ساير موجودات اين عالم هستند و براى تأمين منافع انسان مفيدند مىباشند . علاوه بر اينها خداوند متعال نيروى عقلى را كه سبب خيرات باقى و نعمتهاى دائمى كه فنا ناپذير و بىشمارند . به انسان افاضه فرموده است . تمام اينها در حقيقت براى بندگان نعمتهاى الهى و بخششهاى ربّانى هستند به گونهاى كه اگر چيزى از آنها مختل شود منفعت انسان از آن جهت مختل مىشود . روشن است كه اگر انسان تمام وقت خود را در انديشه شمارش آثار رحمت خداوند تعالى در يكى از انواع اين نعمتها به كار گيرد انديشهاش به جايى نرسيده ،
درمانده مىشود و از شمارش آنها باز مىماند و انسان با اين حال از شكر خداى متعال غافل و از شناخت خداوند جاهل و بر معصيت او مصرّ مىباشد . بدين لحاظ شايسته است كه خداوند متعال پس از توجّه دادن انسان به اقسام نعمت و منّت گذاشتن بر انسان از اين بابت بفرمايد : وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّه لا تُحْصُوها اِنَّ الأنْسانَ لَظَلُومٌ كَفّارٌ [ 10 ] .
انسان چون معصيت خدا را مىكند و گرفتار كفر ورزيدن به نعمتهاى خداست ظالم به نفس است چنان كه خداوند مىفرمايد : قُتِلَ الاِنْسانُ ما اَكْفَرَهُ [ 11 ] .
در حقيقت ناسپاسى انسان آشكار است و منزّه است خداوندى كه نعمتهاى او غير قابل شمارش و بخششهاى او از محاسبه خارج است .
فايده اين تذكّر خداوند آگاهاندن بىخبرانى است كه در بستر زندگى آرميدهاند و لازم است كه شكر خداوند سبحان را بجا آورند و به نعمتهاى او اعتراف كنند و هميشه اين تذكّر را به خاطر داشته باشند .