بحث دوّم آداب دقيق حج
و آن ده چيز است :
اول هزينه مسافرت حج ، حلال و دل از تجارت غير خدا خالى باشد . در خبرى كه از طريق اهل بيت نقل شده آمده است كه هر گاه آخر الزّمان فرا رسد مردمى كه به حج مىروند چهار دسته خواهند بود : پادشاهان براى خوشگذرانى ،
ثروتمندان براى تجارت ، فقرا براى گدايى و قاريان براى خودنمايى و ريا كارى .
آنچه در خبر آمده است اشاره دارد به بعضى از اغراض دنيوى كه ممكن است به نيّت
[ 6 ] حجة مبرورة خير من الدّنيا و ما فيها و حجّة مبرورة ليس لها اجر الا الجّنه .
[ 7 ] الحجاج و العمّار وفد اللّه و زوّاره ان سألوه اعطاهم و ان استغفروه غفر لهم و ان دعوه استجاب لهم و ان شفعوا اللّه شفعّهم .
[ 8 ] اعظم الناس ذنبا من وقف بعرفة و ظنّ ان لم يغفر له .
[ 451 ]
حج افزوده شود همه اين اغراض مانع از فضيلت حج و مقصود شارع مىباشد .
دوّم حج گزار با افرادى كه مردم را از راه خدا و مسجد الحرام باز مىدارند همكارى و مساعدت نكند زيرا اين اعانت بر ظلم و فراهم آوردن اسباب تباهكارى و ايجاد جرأت بر عليه روندگان به سوى خداست كه اگر انجام حج اعانه بر ظلم باشد بايد در خلاصى از آن كوشيد و اگر قدرت بررهايى يافتن از كمك به ظالمان نباشد نرفتن به حجّ از كمك كردن به ظالمان در بدعتگذارى كه منتهى به سنّت خواهد شد بهتر است .
سوّم فراهم بودن هزينه و احتياجات سفر و آمادگى نفسانى در خرج كردن مال و انفاق به حدّ اعتدال كه از بخل و تبذير دور باشد زيرا صرف مال در راه مكّه انفاق در راه خداست . پيامبر خدا ( ص ) فرموده است : « حج مبرور پاداشى جز بهشت ندارد . عرض كردند يا رسول اللّه حج مبرور يعنى چه ؟ فرمود خوشرويى در سخن و اطعام كردن » .
چهارم دورى از پليدى و فسق و جدال چنان كه خداوند متعال فرموده است : فَلا رَفثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ [ 9 ] . مقصود از رفث ، هر حرف بيهوده و ناسزاست و در اين معنى ملاعبه با زنان ( در حال احرام ) داخل است زيرا ملاعبه و گفتگو با زنان هيجان ايجاد مىكند و مقدمه حرام مىشود و بدين سبب حرام است و شارع مقدّس چيزى كه زمينه حرام را فراهم آورد براى ريشه كن كردن حرام آن را به جاى حرام دانسته و نهى كرده است .
منظور از فسوق بيرون رفتن از طاعت خداست و مقصود از جدال كه نهى شده مجادله و خصومتى است كه موجب خصومت و دشمنى و تفرقه مسلمين شود . همه اينها ضدّ مقصود شارع از حج و دورى از ياد خداست .
[ 9 ] سوره بقره ( 2 ) : آيه ( 197 ) : در حج رفث و فسوق و جدال نبايد باشد .
[ 452 ]
پنجم با قدرت و نشاط نفس پياده به حج برود ، زيرا پياده حج رفتن افضل ،
و اقرار به بندگى خدا در جان او نافذتر مىشود . بعضى از دانشمندان گفتهاند سواره به حج رفتن بهتر است به اين دليل كه هزينه سفر بيشتر مىشود و علاوه بر اين اذيّت و خستگى ندارد و بنابراين به سلامت و اداى حج نزديكتر است . اين گفته علما با آنچه ما گفتيم مخالف نيست حق اين است كه به تفصيل معتقد شويم بدين معنى كه هر كس پياده رفتن برايش آسانتر است حج رفتن پياده براى او فضيلت بيشترى دارد و اگر پياده روى موجب ضعف و بدخلقى در عمل مىشود سواره افضل است ، زيرا مقصود توانايى بيشتر بر ياد خداى تعالى و سرگرم نشدن به غير خداست .
ششم بر شتر بدون كجاوه سوار شود ، زيرا كجاوه داشتن از ويژگيهاى مترفان و متكبّران است و علاوه بر اين كجاوه نداشتن ، سبب سبكبارى شتر مىشود مگر عذر موجّهى براى وجود كجاوه موجود باشد . پيامبر خدا سواره حج انجام داد در حالى كه بر شترى سوار بود كه پالانش كهنه و قطيفهاى بود كه چهار درهم قيمت داشت و با همان وضع حج به جا آورد تا مردم به هيأت و شمايل پيامبر بنگرند و فرمود اعمال حجّتان را از من ياد بگيريد .
هفتم حاجى با هيأتى ساده كه نزديك به ژوليدگى است به قصد حج بيرون رود و از زينت و زيورى كه موجب فخر مىشود خوددارى كند ، زيرا تجمّل ، شخص را از زىّ صالحان و سالكان الى اللّه خارج مىكند . از پيامبر خدا روايت شده است كه فرمود : « خداى تعالى در مورد حاجيانى كه ظاهر ساده دارند به فرشتگان مىگويد به زوّار خانه من بنگريد كه از راههاى دورى خاك آلود و پريشان به سوى من آمدند [ 10 ] » و خداوند تعالى فرموده است : ثُم ليَقْضُوا تَفَثَهُمْ ،
[ 10 ] انّما الحاجّ الشغث التفث يقول اللّه تعالى لملائكته انظروا الى زوّار بيتى قد جاؤنى شغثا غيرا من كلّ فجّ .
[ 453 ]
تَفَثْ در لغت به معناى ژوليدگى و خاك آلودگى است و خارج شدن از ژوليدگى به وسيله ناخن گرفتن و سر تراشيدن است .
هشتم با چهار پاى خود مدارا كند و بيش از توانش بر او بار نكند ، از اهل ورع و تقوا باشد و در حالى كه سواره است نخوابد مگر اين كه او را چرت فرا گيرد .
پيامبر خدا ( ص ) فرموده است « پشت چهار پايان خود كرسى قرار ندهيد » مستحب است كه صبح و شب براى آسايش و استراحت چهارپا از آن پياده شوند و سرّ اين كار ، مراعات رقّت و رحمت و دورى از قساوت و ظلم است زيرا با ستم بر حيوان از قانون عدل خارج شده و عنايت خدا و شمول آن را رعايت نكرده است ، چون حيوان نيز مانند انسان خسته مىشود .
نهم هنگام قربانى سعيش اين باشد كه قربانى چاق و گران قيمت باشد .
روايت شده كه عمر قربانى همراه داشت كه سيصد دينار مىخريدند از پيامبر سؤال كرد كه اين قربانى را بفروشد و با پول آن قربانى پست بخرد . پيغمبر او را از اين كار نهى فرمود و دستور داد كه همان اوّلى را قربانى كند ، زيرا مقصود از قربانى فراوانى گوشت نيست بلكه منظور تزكيه نفس و پاكيزگى آن از پستى بخل و آراستن آن با تعظيم براى خداست . خداوند مىفرمايد : لَنْ يَنالَ اللَّه لَحُومُها وَ لا دِماؤُها و لَكِن يَنالَهُ التَّقْوى مِنْكُمْ [ 11 ] . رسول خدا ( ص ) فرموده است « هيچ كار انسان نزد خدا دوست داشتنىتر از ريختن خون قربانى نيست [ 12 ] » . روز قيامت قربانى با ويژگيهاى خود حاضر مىشود . قبل از اينكه زمين آفريده شود مقرر شد خون حيوانى در جاى معيّنى از زمين ريخته شود و به وسيله آن نفس انسانى پاكيزه گردد .
دهم با انفاق مال و قربانى و با كمبود و هزينه سفرى كه برايش پيش
[ 11 ] سوره حجّ ( 22 ) : آيه ( 37 ) : خون و گوشت قربانى به خدا نمىرسد ولى تقواى شما را موجب مىشود
[ 12 ] قال ( ص ) : ما من عمل آدمى فى يوم النحر احبّ الى اللّه عزّ و جل من اهراقه دما الخ .
[ 454 ]
مىآيد نفس خود را پاكيزه گرداند زيرا با صرف مال به خدا متكى شده و عوض آنها را از خدا مىخواهد و اين صرف مال و پاكيزگى نفس دليل قبولى حج اوست .