بحث اوّل امام على ( ع ) جامع كمالات قوه نظريّه است
و كمال قوه نظرى به كمال يافتن حكمت نظرى است و كمال حكمت نظرى عبارت از كمال نفس انسانى است . و كمال نفس انسانى به درك معارف حقيقى و تصديق حقايق نظرى به اندازه توان بشرى است و شك نيست كه اين مرتبه براى آن حضرت ثابت بوده است . توضيح اين معنى اين است كه امام على ( ع ) پس از رسول خدا سيّد عارفان بوده است و اين كه آن جناب به مقام وصول حق دست يافته است .
تحقيق اين مطلب چنين است كه در علم چگونگى سلوك ثابت شده است كه وصول عارف به حق زمانى حقيقت دارد كه از خود فراموشى به وى دست دهد و جناب حضرت حق را از جهت اين كه فقط اوست ببيند و اگر نفس خود را مىبيند به اين لحاظ باشد كه وجود اعتبارى دارد نه از اين جهت كه به زيور حق آراسته شده است .
در گفتار و اشارات آن حضرت امورى وجود دارد كه وصول آن حضرت به اين مرتبه را بيان مىكند و از آن موارد به ذكر سه مورد مىپردازيم :
اول گفتار آن حضرت است كه : « اگر پردهها برداشته شود بر يقينم چيزى افزوده نمىشود » [ 151 ] . چنان كه مىدانى اين سخن اشاره به كمالات نفسانى مربوط به قوه نظرى است كه براى آن حضرت بالفعل حاصل بوده و اين نشانه تحقق وصول كامل به مرتبهاى است كه حتى براى اوليا وصولش ممكن نيست ( منظور از اوليا در اين جا غير جانشينان پيغمبرند . )
[ 151 ] لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا .
[ 192 ]
دوّم سخن آن حضرت است كه به عنوان حكايت از رسول خدا درباره خود بيان كرده است « يا على هر چه را مىبينم و آنچه را مىشنوم مىشنوى جز اين كه پيغمبر نيستى . » [ 152 ] در اين كه پيامبر اتصال تام به حق متعال داشته شك نيست . اين اتصال و پيوستگى به حق متعال به مقتضاى شهادت پيامبر ( ص ) براى على ( ع ) حاصل بوده است ، هر چند ميان مرتبه وصول پيامبر ( ص ) و على ( ع ) تفاوت است زيرا اتصال به حق متعال بىنهايت درجه دارد و به همين دليل پيامبر ( ص ) فرموده است تو پيامبر نيستى . ( يعنى پيامبرى خود درجهاى است كه على ( ع ) ندارد . ) بزودى در شرح سخن آن حضرت در مىيابى كه مرتبه وصول به حق براى آن حضرت حاصل بوده است .
سوّم كلام آن حضرت در دعاست : « بار خدايا من تو را به خاطر ترس از كيفر و نيل به ثواب نمىپرستم ولى تو را شايسته پرستش يافته و مىپرستم . » [ 153 ] كيفيّت استدلال به اين دعا در رابطه با رسيدن آن حضرت به مرتبه وصول اين است كه امام ( ع ) تمام قيدهاى دنيوى و اخروى جز وجود حق متعال را از درجه اعتبار ساقط دانسته است و اين از نشانههاى وصول آن حضرت را به حق متعال است .
از چيزهاى ديگرى كه درجه وصول آن حضرت را به حق تأييد مىكند امورى است كه به خواست خدا بزودى بيان خواهيم كرد كه آن حضرت قادر بر انجام كرامات بوده و انجام داده است . و اين مخصوص كسانى است كه به ذات حق رسيدهاند .