7 ويژگى هفتم تلاوت كننده اين است كه هر خطابى كه در قرآن از امر و نهى و وعد و وعيد آماده است به نفس خود اختصاص دهد
و چنين فرض كند كه مقصود از فرد مورد خطاب خود اوست مثلاً اگر داستان پيشينيان و انبيا را مىشنود بداند كه مقصود نقل داستان نيست بلكه عبرت گرفتن از آن است . پس نبايد چنين اعتقاد داشته باشد كه آيات قرآن مخاطبين خاصى داشته و مقصود آيات آن افراد خاصّ بودهاند ، زيرا قرآن و ساير خطابات شرعى كه وارد شده است از باب « مقصود تويى ، اى همسايه بشنو » مىباشد كه به كنايه و يا تمثيل و يا شرح حال ديگران وظيفه انسانها را تعيين مىكند و تمام آيات قرآنى نور و هدايت و رحمت است . و به اين دليل است كه خداوند همگان را به سپاسگزارى نعمت كتاب امر كرده و فرموده است : وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما اَنَزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ [ 48 ] .
هر گاه تلاوت كننده خود را مخاطب قرآن فرض كند صرف خواندن قرآن را پيشه خود نمىسازد . بلكه مانند بندهاى كه كتاب مولاى خود را كه براى او نوشته شده تا در آن تدبّر و مطابق آن عمل كند ، به آن توجّه مىكند حكيمى در اين باره گفته است اين قرآن در بردارنده دستورالعملهايى است كه از جانب پروردگار نازل شده تا در نمازهاى خود به آنها بينديشيم و در مكانهاى خلوت از امور ممنوعه خوددارى كنيم و در طاعت و فرمانبردارى به سنّتهاى آن عمل كنيم .
پس از اين كه تلاوت كننده قرآن ، خود را مخاطب قرآن قرار داد ، بر حسب اختلاف آيات دلش تأثّرات مختلفى مىيابد و براى او به حسب هر فهم و دركى ،
حال و وجدى پيدا مىشود كه در آن حالت نفس خود را متوجه ترس ، اندوه ،
اميد و پندآموزى كه بر او عارض شده مىكند . بنابراين براى انجام كارى آماده و يا منفعل مىشود و بر اثر انفعال تأثّر و خشيت پيدا مىكند و هر چه معرفت او كاملتر
[ 48 ] سوره بقره ( 2 ) : آيه ( 231 ) : نعمت خدا و آنچه را كه در مورد پند و موعظه نازل كرده است به ياد آوريد .
[ 435 ]
شود در بيشتر احوال ترس بر دل او غلبه مىكند . به همين دليل است كه عرفا خود را در تنگنايى سخت مىبيند و لذا مغفرت و رحمت بدون تحقق شرايطى تحقق نمىيابد . و عارف خود را از رسيدن بدانها درمانده مىبيند . چنان كه خداوند تعالى مىفرمايد : وَ انّى لَغَفّارٌ لِمَنْ تَابَ وَ امَنَ وَ عَمِلَ صالحِاً ثُمَّ اهْتَدى [ 49 ] . خداوند در اين آيه شريفه و نيز در سوره والعصر آمرزش را مشروط به چهار شرط قرار داده ( ايمان ، عمل صالح ، توصيه به حق ، توصيه به صبر ) و در جايى ديگر اين شروط را مختصر كرده و در يك شرط كه جامع الشرايط است آورده و فرموده است : اِنّ رَحْمَتَ اللَّه قَريبٌ مِنَ الَمُحْسِنينَ يعنى آمرزش خدا به نيكوكاران نزديك است . و مىدانيم كه احسان جامع همه شرايط است تأثّر بنده شايسته از تلاوت اين است كه به صفتى كه آيه از آن حكايت مىكند درآيد . يعنى به هنگام تلاوت آيهاى كه بر عذاب دلالت مىكند از خدا بترسد و به هنگام آيه بشارت ، به رحمت خدا دل ببندد و خوشحال شود و به هنگام ذكر صفات و اسماء خدا از جهت جلال و عظمت خدا ، خاضع شده سرش را فرو اندازد و به هنگام ذكر كفّار و بيان عمل و انديشه آنها درباره خدا كه وى را داراى زن و فرزند مىدانستند از تأسف و زشتى بيان آنها صدايش گره مىخورد و دلش مىشكند و از آنچه كه ستمكاران مىگويند خدا را والا و منزّه مىداند و به هنگام ذكر بهشت در باطن خود به آن شوق پيدا مىكند ، و هنگام ذكر آتش ( جهنّم ) بدنش از ترس مىلرزد .
نقل شده كه رسول خدا ( ص ) به ابن مسعود فرمود برايم قرآن بخوان ، ابن مسعود مىگويد سوره نساء را گشودم و خواندم تا به اين آيه رسيدم : فَكَيْفَ اِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنابِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيداً [ 50 ] . ديدم كه دو چشم پيامبر پر از اشك شده است و فرمود بس است . دستور پيامبر بر توقف قرائت قرآن براى اين
[ 49 ] من آمرزنده كسانى هستم كه توبه كنند و ايمان بياورند و عمل شايسته انجام دهند و هدايت شوند .
[ 50 ] سوره نساء ( 40 ) : آيه ( 41 ) : چگونه خواهد بود هر گاه از هر امّتى گواهى بياوريم و تو را بر آنها گواه بگيريم .
[ 436 ]
بود كه اين حالت معنوى ، قلب پيامبر را بكلّى در خود غرق كرده بود .
خلاصه منظور از خواندن قرآن اين است كه اين احوال را در انسان پديد آورد ، قلب انسان را جذب كند و او را به كار خير و ترك حرام وادارد . پيامبر خدا فرموده است . « قرآن را تا زمانى كه قلبتان به آن توجّه دارد و بر جسمتان تأثير مىگذارد بخوانيد و هر گاه به آن توجه نداشتيد خواندن را ترك كنيد [ 51 ] » .
در اين باره خداوند تعالى فرموده است : اَلَّذينَ اِذا ذُكِرَ اللَّه وَ جِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ اياتُهُ زادَتْهُمْ ايماناً [ 52 ] در غير اين صورت خواندن قرآن و حركت زبان زحمتى نمىخواهد .
درباره توجّه به قرآن شخصى نقل كرده است كه قرآن را بر استادم قرائت كردم . بار دوّم كه خواستم بخوانم از خواندن منع كرد و گفت : قرآن را نزد من خواندى ، حال براى خدا بخوان و دقّت كن كه خدا چه دستور مىدهد ، و به تو چه مىفهماند تا بدان عمل كنى . رسول خدا وقتى از دنيا رفت بيست هزار صحابه داشت و از آنها فقط شش نفر حافظ قرآن بودند و درباره دو نفر اختلاف بود كه آيا قرآن را حفظ دارند يا نه بيشتر صحابه يك يا دو سوره حفظ داشتند .
افرادى كه سوره بقره و انعام را حفظ داشتند از علما شمرده مىشدند . اين كم حفظ داشتن قرآن به دليل مشغول بودن آنها به فهميدن معانى قرآن بود تا حفظ كردن آن . كسى به نزد رسول خدا ( ص ) آمد تا قرآن فرا بگيرد ، آياتى را آموخت تا به اين آيه رسيدن : فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ [ 53 ]
[ 51 ] اقرؤا القرآن ما ائتلفت عليه قلوبكم و لانت عليه جلودكم فاذا اختلفتم فلستم تقرؤنه .
[ 52 ] سوره انفال ( 8 ) : آيه ( 2 ) : مؤمنان كسانى هستند كه هر گاه ياد خدا مىكنند دلشان را ترس فرا مىگيرد و هر گاه قرآن بر آنها خوانده شود ايمانشان افزوده مىشود .
[ 53 ] سوره زلزال ( 99 ) : آيه ( 8 ) : آن كه مقدار ذرّهاى خير و مقدار ذرّهاى شرّ انجام دهد آن را خواهد ديد .
[ 437 ]
گفت ، مرا بس است و بازگشت رسول خدا ( ص ) فرمود اين مرد به محل خود بازگشت در حالى كه فقيه و دانشمند بود .
چنين حالتى كه خداوند تعالى بر قلب انسان به دنبال فهم قرآن پديد مىآورد كمياب و پر ارزش است . امّا آن كه قرآن را با زبان تلاوت مىكند و از عمل كردن به قرآن رو مىگرداند سزاوار است كه مقصود در اين گفتار خداوند باشد : وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فِاِنَّ لَهُ مَعيشةً ضَنكَاً و نَحْشُرُهُ يَوْمَ القِيامةِ اَعَمى [ 53 ] بهره زبان از قرآن صحيح ادا كردن حروف و بهره عقل درك معانى و بهره دل اثر پذيرى و متأثر شدن و اطاعت است .