بحث اوّل فايده عطف .
فايده عطف ، بيان شركت در حكم ميان معطوف و معطوف عليه است . ادوات عطف به چند دسته تقسيم مىشوند . برخى از حروف عطف جز بيان شركت در حكم ميان دو كلمه معناى ديگرى را افاده نمىكنند مانند واو عطف ، و بعضى علاوه بر بيان شركت در حكم ، معناى اضافهاى را در بر دارد ، مانند فا و ثمّ كه اين دو دلالت بر تعقيب زمانى معطوف نسبت به معطوف عليه دارد ، اگر چه ثمّ مخصوص تراخى ( يعنى فاصله زمانى ) است . و مانند حرف عطف او كه بر ترديد دلالت مىكند . اينك ما از مطلق اشتراك بحث مىكنيم :
عطف يا در مفردات است و اقتضاى آن اشتراك در اعراب است ، يا در جملات ، در صورتى كه در جملات باشد يا جمله در حكم مفرد است مانند :
مررت برجل خلقه حسن و خلقه قبيح ، « بر مردى گذشتم كه خوش صورت و بد سيرت بود » ، كه در اين صورت شركت در اعراب نيز حاصل است ، زيرا دو جمله صفتند براى يك جمله نكره . و اگر جمله در حكم مفرد نباشد يا به اين
[ 145 ]
صورت است يكى از دو جمله ذاتا به ديگرى وابسته است يا نيست . اگر وابسته نباشد يا بينشان مناسبت است يا نيست ، پس به سه قسم تقسيم مىشود :
قسم اول يكى ذاتا به ديگرى وابسته باشد . يكى از دو جمله تأكيد براى ديگرى باشد . مانند سخن حق تعالى : « الم ، ذلكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ » [ 119 ] ، جمله « لا ريب فيه » تأكيد جمله اوّل است و در اين صورت آوردن حرف عطف جايز نيست ،
زيرا تأكيد ذاتا وابسته به مؤكّد است ، پس نياز به لفظى كه دلالت بر وابستگى كند نيست ،
قسم دوم بين دو جمله اصلا مناسبتى نباشد . در اين مورد بايد حرف عطف حذف شود ، زيرا حرف عطف ايجاد مناسبت مىكند و ما گفتيم كه بين دو جمله اصلا مناسبتى نيست .
قسم سوّم ميان دو جمله با آن كه تعلّق ذاتى نيست ولى مناسبت وجود دارد در اين مورد به كار بردن حرف عطف واجب است و ممكن است به چند صورت فرض شود .
1 يا مخبر عنه ( مبتدا ) در دو جمله دو چيز است يا يك چيز . در صورتى كه دو چيز باشد يا مناسبت بين دو خبر است يا بين دو مبتدا و يا بين دو مبتدا و دو خبر است .
وقتى كه مناسبت تنها بين دو خبر يا دو مبتدا باشد در اين صورت ترتيب جمله بين آنها به هم مىخورد زيرا اگر بگويى : زيد طويل و الخليفة قصير ، هر چند بين بلندى قامت زيد و كوتاهى قد خليفه ( دو خبر ) مناسبت عكس هست ولى چون بين زيد و خليفه ( دو مبتدا ) مناسبت نيست لذا ترتيب جمله به هم خورده است . و چنين است اگر بگويى : زيد طويل و عمرو شاعر ، كه مناسبتى بين بلند قامتى زيد و شاعرى عمرو نيست نظم مختل گشته و عطف روا نيست .
[ 119 ] سوره بقره ( 2 ) : آيه ( 1 و 2 ) : اين كتاب بىشك راهنماى پرهيزكاران است .
[ 146 ]
با توجّه به بحث فوق روشن شد كه واجب است بين دو مبتدا و دو خبر مناسبت برقرار باشد ، ولى اگر مبتدا در هر دو جمله شىء واحدى باشد عطف واجب است مانند اين كه بگويى : فلان يضرّ و ينفع و يأمر و ينهى و . . . « فلانى ضرر مىزند و نفع مىرساند ، و فرمان مىدهد و نهى مىكند » ، زيرا اگر بگويى آن شخص ضرر مىزند و نفع مىرساند معناى حرف عطف اين است كه او جامع ضرر و نفع است و اگر حرف عطف حذف شود اين جامعيّت نخواهد بود .