فرموده است : وقر سمع لم يفقه الواعية
پس از بيان فضيلت آل محمد ( ص ) امام ( ع ) براى گوشى كه كلام رهبر را نمىشنود و او را سبب هدايت خود نمىداند و از شنيدن مقاصد كتب الهى و
[ 539 ]
سخنان انبيا و دعوت كنندگان به خدا بهره نمىبرد نفرين كرده و مىفرمايد شايسته چنين گوشى اين است كه كر باشد ، زيرا فايدهاى كه از گوش منظور است اين است كه مقصود حكمتهاى الهى را دريابد و نفس را در جهتى كه سبب كمالش مىشود هدايت و او را براى رسيدن به كمال و به پيشگاه حق متعال يارى كند .
وقتى كه نفس از تحصيل امور مفيد به وسيله شنيدن ، روى گردان باشد چه بسا امورى را دريافت كند كه منجر به بديها شود و او را به پستى بكشاند ، در اين صورت همان به كه چنين گوشى كر باشد .
كسانى كه فعل « وقر » را مجهول قرائت كردهاند ، مقصودشان اين است كه خداوند چنين گوشى را كر كند و چنين كلامى به عنوان تمثيل به هنگام توبيخ و سرزنش مردم كه از اوامر و دستورات خدا اعراض كردهاند آورده مىشود .
كلمه « واعية » كنايه از نفس خود حضرت است ، زيرا آن حضرت با صداى بلند و موعظه حسنه آنها را تبليغ كرد و به الفت و محبّت برانگيخت كه وحدت مسلمين را بر هم نزنند ، ولى آنها نپذيرفتند . دليل ارتباط جمله : وقر سمع لم يفقه الواعية ، با جملات قبل اين است : امام ( ع ) در آغاز اشاره به فضيلت خود بر آنان فرمود و اين كه آن حضرت كسى است كه فضيلت و شرف از ناحيه او كسب مىشود . با اين حال آنها از امام ( ع ) كنارهگيرى كرده از فرمان و اطاعت او با تكبّر سر باز زدند و همين مخالفت آنها موجب شد كه امام ( ع ) آنها را نفرين كند كه چگونه دلايل پيروى از حضرتش را در نيافتند بعد از آن كه همه را شنيده بودند . و اين مانند مثلى است كه گفتهاند : يكى از علما به شاگردش كه رقيب او شده و مدّعى بود كه فضيلتش همچون استاد است گفت : توبه وسيله من از نادانى بيرون آمدى و منزلتت در ميان مردم زياد شد و من سبب بزرگوارى تو شدم حال بر من تكبّر مىكنى ؟ گوشت كر باد چرا سخن مرا نشنيدى و قبول نكردى ؟