بحث اوّل : درباره معناى حقيقى اشتقاق است و آن عبارت از گرفتن لفظى از لفظ ديگر است
به اين سبب كه در معنى و حروف اصلى مشترك هستند .
اشتقاق چهار ركن دارد :
اوّل اسمى كه براى معنايى قرار داد شده باشد ، مانند تصرّف .
دوّم معناى ديگرى غير از معناى قراردادى كه با معناى قراردادى نسبتى داشته باشد ، مانند متصرف كه از تصرف مشتق شده است .
سوم اشتراك دو اسم در حروف اصلى .
چهارم تفاوتى كه اسم دوّم با اسم اوّل دارد ، اين تفاوت يا تنها در حركت و يا در حروف و يا در هر دو مىباشد و هر يك از اين تفاوتها ممكن است به صورت كاهش يا افزايش يا هر دو باشد .
به گمان امام فخر رازى حاصل اين تقسيم ، نه قسم مىشود و اين اشتباه است و با محاسبه دقيق روشن مىشود كه پانزده قسم است : 1 حرف اضافه داشته باشد ، 2 حركت اضافه داشته باشد 3 هم حرف و هم حركت اضافه داشته باشد 4 حرفى كم داشته باشد 5 حركتى كم داشته باشد 6 هم حرف و هم حركت كم داشته باشد 7 يك حرف اضافه و يك حرف كم 8 حرفى اضافه
[ 52 ]
و حركتى كم 9 يك حرف اضافه و يك حركت و يك حرف كم داشته باشد 10 حركتى اضافه و حركتى كم داشته باشد 11 حركتى كم و حرفى اضافه داشته باشد 12 حركتى اضافه و حركت و حرفى كم داشته باشد 13 حركتى و حرفى اضافه و حرفى كم داشته باشد 14 حركت و حرفى اضافه و حركتى كم داشته باشد 15 حركت و حرفى اضافه داشته باشد و حركت و حرفى كم . اقسام ممكن قابل تصوّر اين 15 قسم است و بر اهل لغت است كه مثالهاى آنها را بيابند .