فرموده است : مع كل شىء . . . تا لا بمزائلة .
معناى سخن امام ( ع ) اين است كه خداوند تعالى همراه غير است و عين غير نيست . ملاحظه غير خدا با خدا اضافه عارضى است كه براى خداوند نسبت به همه موجودات حاصل مىشود ، زيرا همه موجودات از اراده خداوند به وجود آمدهاند . پس صحيح است كه گفته شود او با همه چيز و مقدّم بر همه چيز است ولى به دو اعتبار مختلف . چون معيّت اضافهاى است كه عقل ما با نسبت دادن اشياء به ذات حق و همراهى وجود حق متعال با وجود آنها و احاطه علمى خداوند به كليّت و جزئيّت آنها اعتبار مىكند چنان كه خداوند متعال مىفرمايد : وَ هُوَ مَعَكُمْ اَيْنَما كُنْتُمْ و اللَّه بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ [ 32 ] و تقدّم خدا بر اشياء نسبتى است كه به اعتبار علّت بودن خداوند براى اشياء فرض مىشود . زيرا مفهوم متعارف معيّت ،
اعم از نزديكى زمانى و مكانى است ، لذا معيّت خداوند با اشياء به اعتبار نزديكى
[ 32 ] سوره حديد ( 57 ) : آيه ( 4 ) : هر كجا باشيد او با شماست و به آنچه انجام مىدهيد بيناست .
[ 281 ]
به آنها نيست ، زيرا ذات حق تعالى از زمان و مكان بدور است و به همين دليل امام ( ع ) فرموده است معيّت خداوند با اشياء به مقارنه و نزديكى نيست . امّا اين كه خداوند غير اشياء است ولى با آنها فاصله ندارد به دو صورت قابل توضيح است .
1 غيريّت اعمّ از فاصله داشتن است زيرا مفهوم زمان و مكان در مزائله داخل مىباشد ، بنابراين مغايرت خداوند با اشياء مستلزم فاصله نيست زيرا ذات خداوند از زمان و مكان بدور است و به همين دليل امام ( ع ) فرموده است : غير اشياست ولى نه به مزائله .
2 خداوند تعالى غير اشياء است ، به اين معنى كه ذاتا از همه اشياء جداست زيرا هيچ چيز در معناى جنس و فصلى با خداوند شريك نيست ، يعنى ما به الاشتراك ندارد تا نيازمند ما به الامتياز ذاتى يا عرضى باشد . ذاتا با اشياء مبانيت دارد ولى نه با فاصله . و معناى مزائله جدايى شىء است از اشياء به وسيله فصل ذاتى يا عرضى و چون ما به الاشتراك در مورد خداوند و اشياء نيست مزايله نيز وجود ندارد . اين دو قيدى كه در كلام امام ( ع ) ذكر شده احكام و همييى كه به اعتبار زمان و مكان از اوصاف مخلوقات مىباشند و در مفهوم معيّت و غيريّت در ميان خلق معروف و معتبرند از ميان مىبرد و به اين حقيقت توجّه مىدهد كه درك ذات مقدّس حق تعالى بالاتر از حكم وهم است و ذات مقدّس حق از صفات ممكنات برى و بدور است . همچنين فراز قبل « كائن لا عن حدث موجود . . . » حكم وهمى كه مشابهت حق تعالى را با موجودات حادث مىرساند رد مىكند .