فرموده است : عالما بها قبل ابتدائها . . . تا احنائها
منصوبات سه گانه فوق ( عالما ، محيطا ، عارفا ) بنابر حال بودن ، منصوبند و فعل عمل كننده در آنها الزمهاست ، چون نزديكترين فعل به اين منصوبات است و اين منصوبات سه گانه تفسير افعال جمله ما قبل مىباشند اجال ، لائم ، غرّز الزم و مقصود از قضيّه اوّل ( عالما بها ) اثبات افعال چهارگانه است براى خداوند ،
در حالى كه خداوند به اشياء قبل از ايجادشان آگاه بوده ، و همه آنها به طور كلّى و جزئى ، در علم خداوند حضور داشتهاند و مقصود از قضيّه دوّم ( محيطا به حدودها ) نسبت اين افعال به خداوند است ، در حالى كه او احاطه علمى به حدود و حقايق آنها داشته است و هر يك را از ديگرى به طور جداگانه مىدانسته است كه در چه حدّى پايان مىيابند ، و به چه نهايت و فايدهاى مىرسند . محتمل است كه منظور از انتهائها ، انتها يافتن هر ممكن به سبب خود و انتها يافتن موجودات در سلسله وجود به خداوند متعال باشد . و در قضيّه سوّم ( عارفا بقرائنها ) نسبت دادن افعال به قدرت خداوند است در حالى كه خداوند به لوازم و عوارض اشياء آگاه بوده و به اين كه چگونه اشياء به يكديگر نزديكاند مطّلع است ، و به تركيب و همگونى اشياء مانند اختلاط يافتن بعضى عناصر با بعضى در شكلگيرى طبيعى به ترتيب خاص سرشت آفرينش آگاه بوده است . و خداوند مىدانسته كه جوانب اشياء به چه حدّى پايان مىيابد و به چه امورى مقرون مىشود . خلاصه اين فراز اين است كه خداوند ، به تمام معلومات كلّى و جزئى آگاه بوده است ، و اين طبيعت ذات علم الهى است كه چيزى بر او پوشيده نيست .
اگر گفته شود كه اطلاق اسم عارف بر خداوند تعالى جايز نيست به دليل
[ 297 ]
گفتار پيامبر كه فرمود : براى خداوند 99 اسم است كه هر كس آنها را بداند داخل بهشت مىشود [ 3 ] . و اجماع علما بر اين است كه عارف از جمله آن 99 اسم نيست .
پاسخ مىگوييم كه : ظاهرا اسمهاى خداوند تعالى به دو دليل از 99 تا بيشتر است .
1 فرموده پيامبر كه به هنگام دعا فرمود : خداوندا از تو مىخواهم به حقّ تمام اسمهايى كه با آنها خود را ناميدهاى و يا در كتابت نازل كردهاى و يا به كسانى از آفريدگانت تعليم دادهاى و يا در علم غيبت بر گزيدهاى [ 4 ] . اين كلام پيامبر تصريح دارد بر اين كه خداوند بعضى از اسماء خود را بيان داشته است .
2 فرموده ديگر پيامبر درباره ماه مبارك رمضان ، رمضان اسمى از اسماء خداوند تعالى است [ 5 ] . و به دليل قول صحابه كه مىگفتند فلان شخص اسم اعظم الهى را داراست و اين به بعضى از اوليا و انبيا نسبت داده شده است ، و همه اينها دلالت دارند بر اين كه اسماء خداوند تعالى بيشتر از 99 تاست . اگر توضيحى كه داده شد حقيقت باشد روى سخن به فرموده پيامبر است كه فرمود براى خداوند 99 اسم است هر كس آنها را بداند داخل بهشت مىشود ، كه به صورت قضيّه واحدهاى كه معناى اخبار دارد آمده است ، به اين معنا كه از اسماء خداوند تعالى 99 اسم است كه دانستن آنها موجب دخول بهشت مىشود . اين كه پيامبر 99 اسم را بيان فرموده است ، براى بيان شرافتى است كه در ديگر اسمها نيست . بدين توضيح كه مثلا اين اسماء جامع انواع معانى مىباشد كه حاكى از
[ 3 ] انّ للّه تسعة و تسعين اسما من احصاها دخل الجنّة .
[ 4 ] أسئلك بكلّ اسم سميّت به نفسك او انزلته فى كتابك او علّمته احدا من خلقك و استاثرت به فى علم الغيب .
[ 5 ] انّه اسم من اسماء اللّه .
[ 298 ]
كمال خداوند است ، به گونهاى كه اين جامعيّت براى غير اين 99 اسم نيست ،
پس از حديث رسول اكرم براى نفى اسماء ديگر خدا نيست . با روشن شدن اين موضوع رواست كه گفته شود عارف از اسمهاى خداوند است .
اگر گفته شود كه : اسم اعظم خدا داخل در اين 99 اسم نيست ، زيرا كه اين اسامى متداول بين همه مردم بوده ، ولى اسم اعظم مخصوص انبيا و اولياست و هر گاه چنين باشد چگونه صحيح است كه اين اسما اشرف اسماى الهى باشد .
در پاسخ مىگوييم : احتمال دارد كه اسم اعظم از اين 99 اسم خارج باشد ، و شرافت اسم اعظم به نسبت بقيّه اسماء منظور شده باشد . و احتمال دارد كه داخل در اين 99 اسم باشد ولى ما دقيقا آن را نمىشناسيم و كسانى كه به يقين آن را مىشناسند اوليا و انبيا هستند .