بحث دوّم درباره خود تشبيه است
كه به طريق زير به دو صورت قابل تصوّر است :
1 تشبيهى كه نمىتوان عكس آن را به كار برد و اين در صورتى است كه تشبيه به منظور مبالغه ناقص و تشبيه آن به كامل صورت گرفته باشد تا حكم كامل به صورت تشبيه براى ناقص هم منظور شود : چنان كه اگر سياهى شيئى را به كلاغ و يا صورت زيبايى را به ماه و خورشيد تشبيه كنند در اين نوع تشبيه نمىتوان عكس آن را به كار برد و مثلا گفت كه خورشيد و ماه مانند صورتى زيباست ، زيرا اگر كامل را به ناقص تشبيه كنند خلاف مبالغهاى است كه در تشبيه مورد نظر است .
2 تشبيهى كه مىتوان عكس آن را به كار برد : گاهى منظور از تشبيه مبالغه نيست بلكه جمع كردن ميان دو شيئى در مطلق صورت و شكل و رنگ است مانند تشبيه كردن صبح به سفيدى پيشانى اسب كه اين تشبيه صرفا به اين قصد آمده است كه برجستگى سفيدى را در ميان سياهى نشان دهد با اين كه سفيدى
[ 114 ]
پيشانى اسب نسبت به سياهى آن اندك است . در اين نوع تشبيه عكس تشبيه اوّل را آوردن جايز است ، بدينسان كه سفيدى پيشانى اسب را به صبح تشبيه كنيم .