شرح
اين كلام امام ( ع ) به صورت مناظره آن حضرت با زبير است و شامل دليلى است كه بر عليه ادّعاى زبير اقامه شده كه هم دليل او را باطل مىكند و هم بدان پاسخ مىدهد . توضيح دليل حضرت اين است : هنگامى كه زبير بيعت آن حضرت را شكست و براى جنگ با آن حضرت آماده شد ، امام ( ع ) به لزوم
[ 564 ]
اطاعت زبير به دليل بيعت استدلال كرد ، و مطابق آنچه نقل شده ، زبير ادّعا كرد كه با دستش بيعت كرده ولى دلش همراه نبوده و اين ادّعا اشاره است به اين كه او در بيعت توريه [ 1 ] كرده كه به گمان زبير توريه در پيمانها و سوگندها از نظر شريعت قابل قبول است و امام ( ع ) به صورت قياسى كه كبراى آن محذوف است و معروف به قياس ضمير است پاسخ داده كه زبير به بيعت اقرار كرده و ادّعاى چيزى را كرده است كه احتياج به دليل دارد . با اين توضيح كه اقرار زبير به چيزى است كه مورد قبول است و محكوميّت او را در متابعت از امام شرعاً ثابت مىكند و ضمناً مدّعى است كه در باطنش نيّتى داشته است كه بيعت را باطل مىگرداند .
صغراى قياس اين است كه زبير مدّعى است در باطن نيّتى داشته كه بيعت را باطل مىكرده . كبراى تقديرى قياس اين است كه هر كس چنين ادّعايى داشته باشد نياز به دليلى دارد كه صحّت آن را اثبات كند ، نتيجه اين صغرا و كبرا اين است كه زبير نيازمند دليلى است كه ادّعايش را اثبات كند . امام ( ع ) با جمله فليأت عليها بامر يعرف ، به اين نتيجه اشاره كرده است و بعيد است كه زبير بتواند ادّعادى وليجه را كه امرى باطنى است ثابت كند ، زيرا توريه به استدلال و اقامه برهان ثابت نمىشود . سپس امام ( ع ) مىفرمايد : چون زبير نمىتواند اين ادّعا را ثابت كند ناگزير داخل در چيزى است كه از آن فرار مىكند و آن بيعت و در نتيجه اطاعت از امام ( ع ) است .
[ 1 ] توريه كلامى است كه در ظاهر راست به نظر آيد و در باطن دروغ باشد .
[ 565 ]