شرح
ميان قراين چهارگانه « سر ، امر ، علم ، حكم » سجع متوازى است ، تمام ضماير مفرد عبارت فوق به خدا باز مىگردد خبر ضمير ظهره و فرائصه كه به رسول خدا باز مىگردد . به اين دليل كه كلمه اللّه و رسول در آغاز خطبه به كار رفته است . قولديگر اين است كه تمام ضماير بدون استثنا به رسول باز مىگردد .
امام ( ع ) با بيان موضع سرّ اشاره به كمال استعداد نفوس امامان ( ع ) براى اسرار خدا و حكمت او دارد ، زيرا موضع حقيقى براى چيزى آنجايى است كه شيئى را بپذيرد و آمادگى آن را داشته باشد . و با بيان ملجأ امره اشاره به اين فرموده است كه آنان ياران دين خدا و قيام كنندگان به دستورات او و حاميان دين
[ 490 ]
مىباشند ، مردم به آنها پناه مىبرند و دين به وسيله آنها استقرار و استحكام مىيابد و جمله : عيبة علمه ، مرادف « موضع سرّه » است . در عرف گفته مىشود فلان شخص عيبة علم است وقتى كه جايگاه اسرار باشد .
كلمه « عيبة » استعاره از نفوس شريف امامان است . وجه شباهت نيز روشن است . همان طور كه شأن عيبة حفظ و نگهدارى چيزى است كه به او سپرده مىشود و از تلف و آلودگى آن را حفظ مىكند ، ذهن پاك امامان ( ع ) نگهدارنده علم خدا از نابودى و نگهدارنده آن از ذهن ناشايستگان است . به اين دليل استعاره آوردن لفظ « عيبة » براى ذهن امامان ( ع ) استعاره زيبايى است ، و منظور از اين كه آل پيامبر مرجع حكمتهاى خدا هستند . اين است كه هر گاه حكمت از ذهن ديگران برود براى يافتن حكمت بايد بدانها رجوع كنند ، و بايد از آنها بخواهند و بايد از آنها به دست آورند .
و معناى اين كه آنها پناهگاه كتب الهى هستند اين است كه آل رسول ( ع ) كتب الهى را حفظ كرده ، درس مىدهند و تفسير مىكنند ، علم و تأويل كتب الهى نزد آنهاست . كلمه كتب اشاره به قرآن و كتابهاى آسمانى قبل از قرآن مىباشد ، چنان كه در جاى ديگر از امام ( ع ) نقل شده است كه : « اگر براى من جايگاهى قرار دهند و بر آن بنشينم ميان اهل تورات به توراتشان ، و ميان اهل انجيل به انجيلشان ، و ميان اهل زبور به زبورشان ، و ميان پيروان قرآن به قرآنشان داورى خواهم كرد . به خدا سوگند هيچ آيهاى در صحرا يا دريا يا كوه و دشت يا آسمان و زمين يا شب و روز نازل نشده ، مگر اين كه من مىدانم درباره چه كسى و چه وقتى نازل شده است » . استعاره لفظ كهف شبيه استعاره لفظ عيبة براى امامان ( ع ) است .
مقصود از اين كه آل رسول جبال دين پيامبرند اين است كه از وساوس شياطين و تبديل و تحريف دين به امامان پناه برده مىشود ، چنان كه شخص
[ 491 ]
ترسناك از شئ آزار دهنده به كوه پناه مىبرد ، و اين جمله نيز استعاره زيبايى است براى آل نبى .
و مقصود از اين كه فرمود : بهم اقام انحناء ظهره ، اين است كه خداوند سبحان امامان را براى پيامبر بازوان و پشتوانههايى قرار داد كه ضعف خود را با آنان قوّت بخشد و پشت خود را بدانان استوار سازد و امر دين خود را به وسيله آنان تأييد فرمايد .
انحناء ظهر كنايه از ضعف پيامبر در آغاز اسلام است . بنابراين سزاوار اين بوده است كه خداوند امامان را براى پشتيبانى دين مقرّر داشته و آنان را براى يارى دين و دفاع از آن و از بين بردن ضعف دين تقويت فرمايد .
و معناى سخن امام ( ع ) كه فرمود : و اذهب ارتعاد فرائصه ، اين است كه خداوند به وسيله آل پيامبر خوف و ترس را از پيامبر بدور كرد ، ترسى كه از ناحيه مشركان بر حوزه دين ممكن بود وارد شود و اين عبارت كنايه از شيئى به بعضى از لوازم آن مىباشد ، زيرا لرزش فرائص از لوازم شدّت ترس است .
تمام صفاتى كه براى خاندان پيامبر و نزديكان او از بنى هاشم ذكر شد مانند : عبّاس ، حمزه ، جعفر و على بن ابيطالب ( ع ) درباره حمايت از پيامبر و گرويدنشان به دين و گرفتاريشان به خاطر دين روشن و واضح است .