بحث چهارم : در مورد مشترك در مورد الفاظ مشترك آيا جايز است كه لفظ مشترك را به كار بريم و همه معانى آن را منظور كنيم يا خير ؟
امام احمد شافعى ،
و ابوبكر باقلانى و ابو على جبائى و قاضى عبد الجبّار جايز دانستهاند . ابو هاشم و ابو حسين بصرى و كرخى جايز ندانستهاند . بعضى از دسته اخير از آن جهت جايز ندانستهاند كه معتقدند همه معانى لفظ مشترك را نمىتوان قصد كرد و برخى ديگر از ايشان به اين دليل جايز ندانستهاند كه گفتهاند لفظ مشترك براى اين منظور وضع نشده است . و امام فخر الدين از اين دسته است . آنها كه جايز دانستهاند به دو دليل استدلال كردهاند .
1 دليل آوردهاند كه كلمه صلوة از جانب خدا به معناى رحمت و از جانب فرشتگان به معناى استغفار است و خداوند متعال به همين يك لفظ در آيه شريفه : « اِنَّ اللَّهَ وَ مَلائكَتهُ يُصَلُّونَ عَلَى النّبى » [ 13 ] تمام معنى را اراده كرده است .
2 گفتهاند كه كلمه سجود در آيه « اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللَّه يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فىِ السَّمواتِ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ و الشَّمْسُ وَ القَمَرُ وَ النُّجُومُ » [ 14 ] به سه معنى به كار رفته 1 به معناى خشوع كه درباره فرشتگان است 2 به معناى چهره بر زمين ساييدن كه درباره انسان است 3 نياز وجودى به صانع با زبان حال كه درباره جمادات است و خداوند متعال از اين يك لفظ همه اين معانى را اراده فرموده است .
[ 13 ] سوره احزاب ( 33 ) : آيه ( 56 ) : خدا و فرشتگان بر پيامبرش درود مىفرستند .
[ 14 ] سوره حج ( 22 ) : آيه ( 18 ) : آيا نمىبينى هر كه در آسمان و زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان براى خدا سجده مىكنند
[ 63 ]
دليل مخالفان استعمال لفظ مشترك در معناى جمع اين است كه مفهوم معناى جمع با مفهوم تك تك معانى مختلف است و بنابر اين اگر واضع لفظى را براى دو معناى فردى قرارداد كرده باشد ، يا چنين است كه يكبار هم جداگانه براى مجموع قرارداد كرده است يا چنين نيست . در صورتى كه لفظ را براى معناى جمعى قرارداد نكرده باشد به كار بردن لفظ در معناى جمعى خلاف قرارداد خواهد بود و جايز نيست . و بر فرض كه يكبار هم براى معناى جمعى قرارداد كرده باشد ، اگر لفظ در معناى جمعى به كار رود و منظور فهماندن يكى از معانى افراد جمع باشد در اين صورت در يكى از مفاهيم جمع به كار رفته است نه در مفهوم جمع ، و اگر هم معناى جمعى و هم معناى افراد اراده شده باشد غير ممكن است زيرا وقتى قصد معناى جمع را داريم نمىتوانيم قصد معناى افراد را جدا جدا داشته باشيم . و وقتى قصد معناى افراد را به طور جدا جدا داريم نمىتوانيم قصد معناى جمع را داشته باشيم و جمع بين اين دو قصد متناقض و غير ممكن است .
به نظر ما ( شارح ) در اين بحث مورد اختلاف روشن نيست . اگر مقصود اين باشد كه به كار بردن لفظ مشترك در معناى جمع به صورت مطابقه جايز است ، سخن درستى نيست ، زيرا استعمال لفظ مشترك به استعمال واحد هم براى جمع و هم براى فرد تناقض دارد . و اگر مقصود اين است كه لفظ مشترك را در معناى جمع براى افاده صرف معناى جمع به كار بريم جايز است ، چون استعمال لفظ مشترك در معناى جمع به عنوان مطابقه رواست ، و دلالت آن بر افراد دلالت ضمنى خواهد بود . ادعاى مخالف استعمال لفظ مشترك در معناى جمع اگر به اين دليل باشد كه « چون لفظ مشترك براى معناى جمع مثل معناى فرد قرارداد نشده است و اگر به كار رود حقيقت نيست » سخن درستى است . و اگر به كار بردن لفظ مشترك را در معناى جمع به صورت مجازى هم جايز نداند ،
[ 64 ]
دليل مدّعى اين موضوع را ثابت نمىكند .
امّا دليل كسانى كه استعمال لفظ مشترك را در معناى جمع جايز مىدانند ضعيف است . دليل اوّلشان كه « يصلّون » است كافى به مقصود نيست ، زيرا ضمير در يصلّون به منزله ضميرهاى متعدّدى است كه مقتضى افعال گوناگونى مىباشد كه از هر ضميرى معناى خاصّى فهميده مىشود و گويا معناى ضمنى كلمه چنين است كه خداوند رحمت مىفرستد و فرشتگان طلب آمرزش مىكنند .
دليل دوّمشان نيز قانع كننده نيست ، زيرا آيه داراى حروف عطف متعدّدى است كه بر افعال مختلفى دلالت مىكند . بنابر اين مضمون آيه شريفه با در نظر گرفتن حروف عطف چنين است : « براى خدا سجده مىكند هر آنكه در آسمان است و سجده مىكند هر آنكه در زمين است » . همچنين تا آخر آيه فعل يسجد تكرار مىشود و منظور از معناى سجده در هر كدام معناى خاصى است كه به قرينه معلوم مىشود و بر فرض كه بپذيريم كه يك لفظ براى معناى جمع به كار رفته است مىگوييم مجازى به كار رفته است و گرنه تناقض لازم مىآيد چنان كه در دلايل مخالفان استعمال لفظ مشترك براى معناى جمع توضيح داده شد .