فرموده است : فاستبدل بالجذل . . . و تناسل الذريّة
در اين فراز سخن امام ( ع ) تقديم و تأخيرى صورت گرفته است . بدين صورت كه بلافاصله پس از جمله « و العزيمة بوهنه » فاستبدل نبوده است و تقدير كلام چنين بوده است : فاهبطه اللّه الى دار البليّة و تناسل الذّريّة فاستبدل . . .
پس از هبوط ، آدم به خداوند تضرّع كرد و خداوند توبه او را پذيرفت و به او كلمه رحمت را آموخت . و به وى وعده بازگشت به بهشت را داد . اهباط آدم پس از لغزش و فروختن بهشت به دنيا صورت گرفت . و قرآن كريم در سوره بقره به همين ترتيب نقل كرده است : فَاَزلَّهُما الشَيطانُ عَنْهَا فَاَخْرَجَهمَا مِمّا كانا فِيه وَ قُلنَا اهْبِطُوا [ 65 ] و پس از آن مىفرمايد : فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ .
به همان ترتيبى كه امام ( ع ) داستان آدم را بيان كرده است در سوره طه آمده است : وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى ثُمَّ اجْتَبهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلْيه وَ هَدى قالَ اهْبِطا [ 66 ] .
امام ( ع ) اجتباء و توبه را بر اهباط مقدّم آورده است ، و هر دو صورت ( چه اهباط بر اجتباء و توبه مقدم شود و چه نشود ) زيباست .
حكما گفتهاند معناى اهباط آدم فرود آمدن او از جايگاه كرامت و استحقاق افاضه نعيم بهشت است . به اين شرح كه هر گاه نفس ناطقه از خداوند سبحان روگرداند و به پيروى شياطين و فرزندان جنّ و رضايت ابليس توجه كند از رحمت خدا دور مىشود و صفحه دلش سياه و از قبول انوار الهى ناتوان
[ 64 ] سوره بقره ( 2 ) : آيه ( 16 ) : ايشانند كه گمراهى را بر راه راست خريدند ، پس تجارت آنها سود نكرد و راه نيافتند .
[ 65 ] سوره بقره ( 2 ) : آيه ( 36 ) : شيطان آنها را لغزاند و از آنجا كه بودند بيرونشان كرد به آنها گفتيم فرود آييد . . . آدم از پروردگارش كلماتى را آموخت كه موجب پذيرفتن توبه او شد .
[ 66 ] سوره طه ( 20 ) : آيه ( 121 ) : آدم معصيت پروردگارش را كرد و به گمراهى افتاد . سپس پروردگارش او را مورد توجه قرار داد و توبهاش را پذيرفت و هدايتش كرد و فرمود فرود آييد .
[ 402 ]
مىگردد . با توجّه به اين توضيح ، دار بليّه و تناسل ذرّيه اشاره به دنياست . زيرا هر گاه انسان به دنيا توجّه كند و با تمام وجود بدان روى آورد از اعلا علّيين به اسفل السافلين هبوط كرده است و هميشه از بلايى به بلايى گرفتار مىشود . زيرا در هر لحظه مطلوب و محبوبى از دستش مىرود . آنچه را كه مىطلبد از دستش مىرود و آنچه را كه نمىخواهد به سراغش مىآيد . و اصولاً چه بدبختى و بلايى بزرگتر از بريدن از خدا و توجّه به دنياست اعراض از خدا موجب دورى از رحمت او و خارج شدن از بهشت است .
اگر اشكال شود كه امام ( ع ) عبارت : تناسل الذّريه را براى بيان اهانت به آدم آورده است . در حالى كه تناسل الذريّه از امور خيريّه و در رديف عنايت الهى قرار دارد ، زيرا به وسيله آن نوع انسان بقا مىيابد و فيض استمرار پيدا مىكند .
در پاسخ مىگوييم : هر چند تناسل ذريّه خير است ولى هيچ تناسبى ميان اين خير و بودن در بهشت وجود ندارد . به اين دليل كه تناسل ذريّه نسبت به كمالى كه براى فرزندان آدم حاصل مىشود ، خير اضافى و عرضى است و اگر اين نسبت حاصل شود نسبت اخس به اشرف است زيرا فرود آمدن آدم از بهشت و سقوط او از علوّ و محروم ماندن از افاضات عاليه حق و قرار گرفتن در مرتبهاى كه در آن حيوانات و حشرات شركت دارند خسران بزرگ و نقصى آشكار است .
معناى اين جمله امام ( ع ) كه فرمود : فاستبدل بالجذل و جلا و بالاغترار ندما روشن است زيرا كسى كه به عبادت خداوند سبحان رو آورد و از انوار كبرايايى او كسب نورانيّت كند و از ما سواى او بكلّى روى گرداند ، مسرور و شاد خواهد بود .
ولى هر گاه از آنچه كه موجب شادمانى و سرور است اعراض كند و به وسيله شيطانى كه او را به بديها دعوت مىكند و زشتيها را در نظرش مىآرايد ، به امور پست و بىارزش توجه كند ، پرده عصمت خدا از او برداشته مىشود و بديهاى او براى بندگان صالحى كه بدو بنگرند آشكار مىشود ، آن گاه كه عنايت الهى او را
[ 403 ]
دريابد و رحمت ربانى به وى رو نمايد و از خواب غفلت سر بردارد خود را در زندان طبيعت مىبيند كه زنجيرها و غلها او را در برگرفتهاند و جهنّم را مىبيند كه بر دو طرف صراط مستقيم برافروخته شده اين جا از گفته خدا يادش مىآيد : فَاِمّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّىِ هُدَىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُداىَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يومَ الْقِيمَةِ اَعْمى [ 67 ] . در اين حالت ناگزير بر چنين آيندهاى فرياد برآورد و از حسرت و پشيمانى دست بر دست بزند و از غضبى كه از جانب خدا متوجّهش شده هراسناك باشد زيرا در نافرمانى از خدا افراط كرده است .
مقصود از اين جمله امام ( ع ) : ثمّ بسط اللّه فى توبته و لقّاه كلمة و رحمته ، اين است كه در وجود خداوندى نه بخلى است و نه منعى . پس نقصى كه وجود دارد از ناحيه قابل ( انسان ) و عدم استعداد اوست ، زيرا هر گاه نفس براى درك رحمت حق آماده شود عنايت الهى او را در مىيابد و از ورطه هلاك ابدى نجات مىبخشد و در برابر ابليس و سپاهيانش ياريش مىدهد و به زشتى افعالى كه شيطان او را به آنها دعوت مىكند بينايش مىسازد . با اين تأييدات الهى در برابر ابليس و جنودش مقاومت مىكند و مواظب فريب و حيله شيطانى خواهد بود اين است معناى تضرّع و توبه به سوى خدا .
معناى كلمه رحمتى كه خداوند به آدم تلقّى كرد اين است كه فيوضات الهى ، آنچه را كه سبب گمراهى مىشود از انسان برطرف مىكند و همين رفع مانع وسيله در نيفتادن انسان به گودالهاى هلاكت مىشود و توجّه او را از بهشت كم ارزش به قبله حقيقى برمىگرداند و لحظه به لحظه به وسيله فرشتگان مدد مىشود و او را به درجات عالى بهشت بالا مىبرد .
[ 67 ] طه ( 20 ) : آيه ( 123 ) : اى فرزندان آدم از جانب من براى شما هدايت كنندهاى مىآيد ، آن كه از هدايت من پيروى كند گمراه و بدبخت نمىشود و آن كه از ياد من روگرداند زندگى بر او سخت مىشود و در روز قيامت كور محشورش مىكنيم .
[ 404 ]
اين جمله امام ( ع ) وعده المردّ إلى جنّته ، اشاره به وعده الهى است كه در لسان كريم چنين آمده است : فَمَنِ اتَّبَعَ هُداى فَلا يَضِلُّ و لا يَشْقى ، يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا تُوبُوا اِلىَ اللَّه تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُم اَنْ يُكَفِّر عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدخِلَكُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِها الاَنْهارُ [ 68 ] و همچنين ديگر وعدههايى كه خدا به توبهكنندگان داده است . اين بود آنچه كه درباره معناى تأويلى اين داستان وارد شده بود .
[ 68 ] سوره تحريم ( 66 ) : آيه ( 8 ) : اى مؤمنان به درگاه خدا توبه نصوح كنيد باشد كه پروردگار گناهانتان را مستور و محو كند و شما را در باغهاى بهشتى كه زير درختانش نهرها جارى است وارد كند .