فرموده است : اوّل الدّين معرفته
چنان كه گذشت دين در لغت به معناى فرمانبردارى است و در عرف شرعى ، شريعتى است كه به وسيله پيامبر صدور يافته است . پيروى از شريعت
[ 265 ]
فرمانبردارى خاصى است . بنابر اين مطلق اطاعت كه معناى عام است از جانب شارع در يكى از مسمّاهاى خاص ( شريعت ) به كار گرفته شده است و به دليل فراوانى استعمال در همين معنى حقيقت يافته است و وقتى كه لفظ دين به طور مطلق به كار رود همين معنى به ذهن تبادر مىكند . معرفت خداوند سبحان داراى مراتبى است . اوّلين و ( آخرين ) مرتبه اين است كه بنده بداند كه براى جهان آفريدگارى است ، دوّمين مرتبه شناخت اين است كه انسان وجود صانع را تصديق كند ، سوّمين مرتبه اين است كه جذب عنايات الهى شده و به توحيد گرايد و او را از شريك مبرّا بداند ، چهارمين مرتبه اخلاص ، براى خداست ، پنجمين مرتبه اين است كه صفاتى را كه ذهن براى خداوند اعتبار مىكند از او نفى كند و اين نهايت شناخت و عرفان و منتهاى تكامل معنوى انسانى است هر يك از مراتب تا مرتبه چهارم مبدأ . و پايه براى مرتبه بعدى است و هر يك از مراتب بعدى كمال براى مرتبه قبلى مىباشد .
دو مرتبه اوّل در فطرت انسان نهفته است ، بلكه در فطرت حيوان كه عمومىتر از فطرت انسان است پنهان مىباشد ، براى همين است كه انبيا مردم را براى كسب اين مقدار از معرفت دعوت نكردهاند ، زيرا اگر تحصيل اين مقدار معرفت متوقّف بر دعوت انبيا و تصديق آنها باشد با توجه به اين كه تصديق انبيا خود مبنى بر شناخت فطرى است مبنى بر اين كه براى جهان خالقى است كه آنها را به پيامبرى فرستاده است دور لازم مىآيد ، اوّلين مرتبه معرفت كه انبيا مردم را به آن دعوت مىكنند يگانه دانستن صانع و نفى كثرت از اوست كه در بردارنده اوّلين كلمهاى است كه داعى الى اللّه بر زبان جارى مىكند و آن قول ماست كه مىگوييم لا اله الا اللّه .
پيامبر ( ص ) فرموده است آنكه از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه وارد بهشت مىشود . وقتى كه ذهن مردم براى توحيد قولى آماده شد ، پيامبر آنها را آگاه
[ 266 ]
ساخت كه آمادگى براى مرتبهاى از توحيد كه اعلى و اخفاست داشته باشند و فرمود هر كس از روى خلوص بگويد لا اله الا اللّه وارد بهشت مىشود . و اين كلام پيامبر اشاره دارد به توحيد مطلق و خارج ساختن هر قيدى از درجه اعتبار .
پس از توضيح فوق احتمال مىرود منظور امام ( ع ) در بين مراتب ياد شده ،
مرتبه اوّل توحيد باشد . بدين ترتيب منظور او كه فرمود : اوّل الدّين معرفته ، روشن است . زيرا اين مقدار از دين حق در نزد هر كسى روشن است و احتمال دارد كه منظور حضرت توحيد كامل باشد كه مقصود نهايى عارف و آخرين مرتبه سلوك است . بنابر اين منظور از اوّل الدّين ، اوّليّت آن در خود انسان است و اين سخن اشاره دارد به علّت غايى . علّت غايى از نظر عقلى بر ديگر علل مقدّم است هر چند در وجود مؤخّر باشد .
توضيح مطلب اين است كه معرفت كامل كه نهايت كوشش عارف است از آغاز امر حاصل نمىشود بلكه نيازمند وصول به مراتب ديگر معرفت است و تحصيل معرفت كامل نيازمند رياضت و زهد و عبادت و پذيرفتن اوامر الهى از روى تسليم و رضامندى است . پذيرفتن اوامر الهى وسيله كمال دين شخص شده وبه انسان آمادگى مىدهد كه اوّلا وجود خدا را از روى يقين تصديق كند ، سپس يگانگى او را بپذيرد ، و براى او اخلاص بورزد ، و در نهايت هر چيزى غير خدا را نفى كند . آن گاه است كه در امواج درياى عظمت غرق شود ، هر مرتبهاى را كه ادراك كند نسبت به مرتبه قبل به كمال رسيده تا سرانجام به كمال و معرفتى كه مطلوب اوست بر حسب استعدادش دست يافته و با كمال معرفت دينش كامل شود و سير الى اللّه را به پايان برساند .