ترجمه
با قدرت كامله خويش خلايق را آفريد و بدون آن كه انديشهاى به كار برد و يا از تجربهاى استفاده كند و يا در خود جنبش و حركتى پديد آورد و همّتى به خرج
[ 289 ]
دهد كه سبب نگرانى او شود به آفرينش پرداخت بدون اين كه مخلوقات سابقهاى داشته باشند . هر يك از اشياء را به زمان معيّن اختصاص داد و اشياء متضاد را الفت بخشيد و طبيعت و لوازم هر چيز را به آن بخشيد و آن را همراه اشياء قرار داد ،
در حالى كه قبل از آفرينش آنها به حالشان آگاه بود و به حدود وجودى آنها احاطه كامل داشت و به نشانههاى پيوسته آنها دانا بود . سپس خداوند فضاى بىنهايت را شكافت و اطراف و جوانب آن را باز كرد و طبقات زيرين هوا را آفريد ، و در آن آبى جارى ساخت كه امواجش متلاطم و ارتفاعش زياد و روى هم مىغلتيد و آن را بر پشت باد تند و پر سر و صدا كه هر چيز را از جا مىكند سوار كرد . و به باد فرمان داد كه آب را از هر سو جمع كرده و باد را بر متراكم كردن آب توانايى بخشيد و آبها را تا حدّ معينى به هم نزديك ساخت ، هوا در زير باد شكافته مىشد و آب از بالاى باد جارى مىگشت ، سپس خداوند سبحان باد ديگرى آفريد كه قدرت بارورى نداشت و هميشه مىوزيد و وزش آن را تند قرار داد و مكان پيدايش و شروعش را دور قرار داد ، سپس به آن باد فرمان داد كه آب انباشته را به حركت در آورد و موج دريا را بر انگيزاند ، پس آن باد آب را مانند جنبانيدن ظرف شير به منظور گرفتن روغنش به هم زد [ 1 ] و در فضا تند بر آن وزيد . قسمت بالاى آب را به انتها و قسمت ساكن آن را به متحرّك آميخت تا بالا و پايين آب كاملا مخلوط شد و بر بالاى آن كفى ظاهر ساخت ، سپس آن كف را در فضاى شكافته و جوّ وسيع بالا برد و از آن كف هفت آسمان را آفريد ، و در زير آسمانها موجى بيافريد آن سان كه ريزش نكند و بر بالاى آن سقف و فضاى وسيع و بلندى قرار داد و بدون ستونى آن را بپاداشت و بدون نگهدارندهاى چون ريسمان و ميخ آن را منظّم ساخت . سپس آسمانها را با زيور
[ 1 ] فمخضته مخض السّقا : در متن خطبه نهج البلاغه ترجمه فيض الاسلام ، سقا به كسر سين بر وزن كسا آمده و به معناى مشك يا ظرف شير مىباشد ولى ايشان به نكته ظريف آن اشاره نكرده ، نكته اين است كه مشك شير را بشدّت حركت مىدهند تا كره آن جدا شود و حضرت ( ع ) بر هم خوردن امواج و زير و رو شدن آبها و ظاهر شدن كف بر روى آب را به حركت مشك شير براى گرفتن كره تشبيه فرموده است و غالب مترجمان سقابه فتح سين به معناى آبكش گرفتهاند و خالى از لطافت مىباشد . ويراستار
[ 290 ]
ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن خورشيد فروزان و ماه تابان را در فلكى گردان و سقفى سيار و لوحى نگاشته شده گردان به جريان انداخت .
سپس خداوند آسمانهاى بلند را از هم گشود و از فرشتگان مختلف پر كرد ،
كه بعضى از آنها در سجودند و ركوع نمىكنند و بعضى در ركوعند و برپا نمىايستند ، بعضى در صف ايستادهاند و پراكنده نمىشوند ، و دستهاى تسبيح گويند كه خسته نمىشوند ، خواب چشم آنها را فرا نمىگيرد و افكارشان داراى اشتباه نيست و در بدنهايشان سستى پديد نمىآيد و دچار فراموشى نمىشوند .
بعضى از آنان امين وحى و براى پيامبران ترجمانند و عدّه ديگرى براى رساندن فرمان خدا در ميان خلق آمد و شد مىكنند و گروهى حافظ بندگان خدايند و دستهاى دربان بهشتند . و بعضى پاهايشان در طبقات زيرين زمين ثابت شده و گردنهايشان از آسمان بالا گذشته است ، اعضا و جوارحشان از اطراف و اكناف جهان بيرون رفته و شانههايشان با پايههاى عرش الهى مناسب و موافق است .
چشمهايشان در برابر عظمت حق فرو افتاده و از هيبت به بالا نمىنگرند و زير عرش الهى از روى خضوع خود را به بالهاى عجز خويش در پيچيدهاند ، حجابهاى عزّت و پردههاى قدرت حق تعالى بين آنها و طبقه فروتر آنها قرار گرفته ، خدا را به تصوّر در نمىآورند و صفات مخلوقين را درباره خدا جارى نمىسازند و او را در مكان محدود نمىكنند و براى او نظير و شبيهى قرار نمىدهند » .