است و نمی تواند موجود باشد . مرحوم آخوند میگويند اين شبهه با شبهه فخر رازی در مورد انكار وجود شیءتدريجیا لحصول دارای يك ريشه است و جواب آن نيز جواب همان است ومنشأ پيدايش شبهه هم مثل سابق از اينجاست كه ميان وجود شیء در " آن "و وجود شیء در " زمان " فرق گذاشته نشده است . و در آنجا كه پرسيدهمیشود آن جزئی كه وجود پيدا كرده منقسم است يا غير منقسم ؟ بايد مقصودگوينده را پرسيد اگر مقصود اين است كه آن جزء در " آن " وجود پيداكرده ؟ اين مسأله اصلا از ريشه غلط است هيچ چيز در آن وجود پيدا نمی كند، " آن " ، حد زمان است و جزء حركت در " آن " وجود پيدا نمی كندبلكه حد حركت است كه در " آن " وجود پيدا میكند ، جزء حركت در جزءزمان يعنی يك قطعه از زمان وجود پيدا میكند . برای روشن شدن اصطلاح حد حركت در زمان مثال میزنيم ، شما دو جسم را درنظر بگيريد فرضا هر دو به طول دو متر . يكی از اين دو كاملا سبز رنگ باشد، جسم دوم درست نصف آن سفيد و نيم ديگرش سياه باشد به طوری كه بين نيمسياه و نيم سفيد يك خط هندسی بتوان فرض كرد . حال اگر اين دو جسم را برهم منطبق كنيم ، شايد كسی گمان كند كه جزئی از جسم سبز رنگ وجود دارد كهمنطبق بر آن خط فاصل ميان نيمه سياه و سفيد جسم دوم باشد و حال آنكه هيچقسمتی از جسم سبز رنگ منطبق بر آن حد فاصل نيست ، چونكه حد فاصل خودچيزی نيست ، كه جزء جسم دو رنگ باشد ، زيرا اگر بخواهد جزء جسم دو رنگباشد يا فقط سياه است و يا فقط سفيد و اگر هم نيم آن سياه باشد و نيمیسفيد وجود دارد . زيرا اگر قرار باشد چيزی بنام حد فاصل و وسط وجود داشته باشد خود آن هم وسط دارد و باز همين طور آن وسط هم وسط ديگری و اينتا بی نهايت پيش میرود . پس میگوئيم هيچ قسمتی از جسم سبز رنگ بر خط |