ثابت باشد نمی شود مطلب را توجيه كرد . خلاصه حرف آخوند اين شد كه [ اگر در علل موجبه فرض سلسلتين بكنيد ] مانقل كلام به هر دو سلسله میكنيم ، در اول كه فرض يك سلسله شده بود گفتيمكه اين سلسله از خارج كه نيامده است كه مقدم باشد بر سلسله حركتها ، وحالا هم كه شما قائل به تداخل شده ايد و میگوييد شطری از آن علت استبرای شطری از اين ، باز میگوييم ما كلاممان را يك جا میكنيم و میگوييمهمين سلسلتين متداخل و متشافع آيا بأسرها معلول طبيعت هستند يا نيستند ؟قهرا معلول طبيعت هستند ، باز يعودالكلام من رأسه . يعنی اگر متجددبالذاتی در كار نباشد همين سلسلتين متشافع را از كجا می آوريد ؟ مشابهت تشطير حركت با تكثير واسطه ها در برهان طرف و وسط بعد ايشان میفرمايند اين مطلب به آنچه كه در برهان وسط و طرف بر بطلانتسلسل آورده میشود شبيه است . در برهان وسط و طرف كه بر بطلان تسلسل درعلل ايجادی آورده میشود گفته میشود مثلا اگر معلولی داشته باشيم به نامالف و اين معلول علتی داشته باشد به نام ب ، و اين ب هم علتی داشتهباشد به نامج ، اولی معلول است و علت نيست ، دومی هم معلول است و همعلت ، سومی علت است و معلول نيست ، آيا در اينجا ممكن است كه وسطباشد و طرف نداشته باشد ؟ يعنی دومی خاصيت معلوليت و عليت را داشتهباشد ، ولی طرف [ هردو يا يكی |