حركت در جوهر است و به اين صورت اين دو مقوله هم از بحث خارج میشوند. باقی می ماند سه مقوله ديگر : ان يفعل ، ان ينفعل و متی . در مورد اينسه مقوله حكمای قبل از آخوند و نيز ايشان و بعد از ايشان قائل اند كهحركت در آنها نيست ، و باز يگانه كسی كه مخالفت كردهاند آقای طباطبائیهستند كه میگويند حركت در اينها هم هست ، كه هم در حاشيه " اسفار " وهم در رساله مستقلی كه درباره قوه و فعل و حركت تأليف كرده اند و چاپنشده است ( 1 ) اين مطلب را بيان فرموده اند . نسبت حركت با مقوله فعل و انفعال ما بايد ببينيم بيانی كه مرحوم آخوند و ديگران دارند و حركت را در اينسه مقوله قائل نيستند چيست ؟ و آيا لازمه حرف مرحوم آخوند اينست كه درعالم چيز ساكنی هم وجود دارد ، در جوهر و آن چند مقوله عرضی حركت هستولی در اين دو مقوله حركت نيست و اينها ساكنند ؟ پس ايشان در طبيعتقائل به ثباتی هم هست ولی در دو مقوله ؟ نه اين را بايد از ذهنمان خارجبكنيم . ايشان میگويند مقوله فعل و انفعال حركت يعنی تدرج جزء ذات وتعريفشان است . مقولات ديگر حركت و تدرج در ماهيتشان دخالت ندارد ولذا اين بحث طرح شد كه در وجود آيا فرد متدرج دارند يا ندارند ، ولیمقوله ان يفعل يعنی تأثير تدريجی ، اصل تدريج در ماهيتش خوابيده است .ان ينفعل هم همين طور اگر بخواهيم به حركت در اين دو مقوله قائل بشويم ،بايد به حركت در حركت قائل شويم و حركت در حركت را ايشان محالمیدانند و بيانی دارند كه با آن بيان میخواهند محال بودن آن را ثابتكنند . ايشان نه تنها حركت را جزء ماهيت ان يفعل و ان ينفعل میدانند بلكهمیگويند اصلا ان يفعل و ان ينفعل يعنی حركت ، منتهی حركت به اعتبارنسبتش با فاعل می شود ان يفعل و به اعتبار نسبتش با منفعل میشود انينفعل . ولی اين حرفپاورقی : [ 1 - اصل رساله قوه و فعل حضرت علامه طباطبائی همراه با ترجمه رسالهبقلم آيتالله محمدی گيلانی اخيرا توسط مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگیانتشار يافته است ] . |